
سوتفاهم در مسکو
سوتفاهم در مسکو ما انسانها ناتمام هستیم. محدودیت و ناقص بودن بخشی جدانشدنی از ماهیت وجودیِ ماست. ما انسانیم و درکمان بالاتر از دانستههایمان
سوتفاهم در مسکو ما انسانها ناتمام هستیم. محدودیت و ناقص بودن بخشی جدانشدنی از ماهیت وجودیِ ماست. ما انسانیم و درکمان بالاتر از دانستههایمان
از تبس تا نیویورک فردی ناشناس با نویسندهی گمنامی (که با نام مستعار مینویسد، نام یکی از شخصیتهای الن پو، یعنی ویلیام ویلسون) تماس
کدام جامعه؟ شیوهی نوشتن داستانهای فلسفی-تخیلی این است که نویسنده در قامت یک فیلسوف-رماننویس روبروی جامعه میایستد، نظرات، عقاید و گرایشهای خُرد مردم جامعه
ازخودبیگانگی یک شاعر «شعر سرزمینی است که در آن هر گفتهای تبدیل به واقعیت میشود. شاعر دیروز گفتهاست: زندگی همچون گریهای بیهوده است؛ و
هیچکس برگزیده نیست در رمان زوال فرشته، خواننده به جهان عجیبی پا میگذارد. افسانهای تکرارشونده در کتابهای آیین بودیسم و هندو به واقعیت تبدیل
روایت پرواز آدمهایی هستند که موقعیت خاص شغلیشان سودای نوشتن را در سرشان میاندازد چون دلشان میخواهد لحظات خاصی که تجربه کردهاند، با دیگران
کابوسهای یهودا کسی نمیداند چرا آن «در» بسته است. چرا زنِ جدی و بدخلق، اما محبوب اهالی محل، درِ خانهاش را به روی مردم
دریچهای در اختیار ابلهان شکسپیر در مکبث میگوید: «زندگی داستانیست لبریز از خشم و هیاهو که از زبان ابلهی حکایت میشود و معنای آن
نابهنگامی یک صدا اگر ارزشهای حاکم بر اخلاق و جهانبینی یک جامعه ارزشهایی مردانه باشد، زنها راهی ندارند جز این که مردانه تربیت شوند.
داستانها و انسانها داستانخوان باشيد يا نباشيد، شنونده خوبی براي قصههای آدمها باشيد يا نباشيد، شما را از داستان رهایی نيست. وقتی صبح چشم