زوال تولستوی
زوال تولستوی رمانهای سقوط و زوال همیشه تاریکاند، «مارش رادتسکی» از همه تاریکتر. فرض کنید تولستوی با عینک کافکا بنویسد. نه از آن شادی
زوال تولستوی رمانهای سقوط و زوال همیشه تاریکاند، «مارش رادتسکی» از همه تاریکتر. فرض کنید تولستوی با عینک کافکا بنویسد. نه از آن شادی
تظاهر در تظاهر من گاهی اینجا «معرفی کتاب» مینویسم. میآیم و ادعا میکنم چیزهایی که میگویم در کتابها هستند. اما شما از کجا مطمئن
کلیسا همیشه پشت در است شاید تا به حال بارها به تعریف واژۀ روشنفکر اندیشیده باشید، به دغدغۀ این قشر و این که چه
شامگاه: شیلیِ پساآلنده ببخشید! خانۀ نرودا کجاست؟دخترک مسیری را نشان میدهد. اتومبیل راه میافتد. وسوسهای مقاومتناپذیر یقۀ مانونگو ورا را میچسبد تا برگردد و
کافکا: انسان خاکستری از هر نویسندهای تصویری ذهنی داریم. پرترهای از او برایمان میشود جلوۀ جسمیاش، بعد آن جسم راه میافتد کارهای متناسب با تصوری
داستان ــ بازی اگر کمی از این متن فاصله بگیرید و کل آنرا نگاه کنید احتمالاً قسمتی از آن نظرتان را جلب خواهد کرد.
ردّ خونین توجیه مواجهه موقعیتی روایتساز است. مثل مواجهۀ گیلگمش با مرگ، مواجهۀ انسان با انتقام خدایان، مواجهۀ رستم با سهراب، مواجهۀ دنکیشوت با دیو
از شیطان و شیزوفرنی اگر شیزوفرنی مانند یک ویروس سرایت کند چه؟ «میدانم که هر دو از نوعی بیماری روانی رنج میبریم که احتمالاً
توهمهای تاتاری بین این دو شکل زندگی کدامیک را انتخاب میکنید: یک زندگی آرام، یک شغل معمولی، همراه زن و فرزند و خانواده در
بیپایانیِ روزِ بینان همیشه دلم میخواست یکبار هم که شده قلمم چنان قوّتی پیدا کند که آنچه میخواهم و میتراود بشود. نه اینطوری که