پرسشهای بوطیقای داستایفسکی
پرسشهای بوطیقای داستایفسکی ایوان کارامازوف: فئودور؟ فئودور؟ داستایفسکی: بله قربان! – چیزهایی را که باید از قول من در رمانت بگویی و کارهایی را که باید به من نسبت دهی، برایت تمام و کمال روی این برگهها نوشتهام. ببر
پرسشهای بوطیقای داستایفسکی ایوان کارامازوف: فئودور؟ فئودور؟ داستایفسکی: بله قربان! – چیزهایی را که باید از قول من در رمانت بگویی و کارهایی را که باید به من نسبت دهی، برایت تمام و کمال روی این برگهها نوشتهام. ببر
از بلینسکی به روسیه از لابلای مجلات ادبی-سیاسی روسیۀ قرن نوزدهم برای این شماره سه تکه از سه مقالۀ مهم قرن نوزدهم ادبیات روسیه را با شما در میان میگذارم. برشهایی از نامۀ بلینسکی به گوگول، توضیحات و اعترافات داستایفسکی
گفتگوی اشپیگل با تراوته لافرنز آخرین بازماندهٔ رز سپید «رز سپید» اسم یک گروه از روشنفکران آلمانی در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم است که بر اساس مسئولیت خود در برابر حکومت فاشیستی شروع به پخش اعلامیه علیه جنگ و
نخست: یولسیز جویس از ریویوهای خورخه لوئیس بورخس من نخستین ماجراجو از جهانِ اسپانیاییزبانم که بر کرانههای کتاب جویس گام مینهد: بر کشوری تودرتو و سرسبز که پیشتر والری لاربو آن را درنوردیده و با دقت بینقصِ یک نقشهبردار
نگاهی به فیلم «باشو، غریبهٔ کوچک» فیلمی از بهرام بیضایی گفتمان حاکم میان فرد و جهانش با شلاقی در دست ایستاده است و او و جهانش را تهدید میکند. گفتمان حاکم همچون کسی که افراد را پیش از خارج
دمیتری مِرِژکوفسکی دمیتری مِرِژکوفسکی شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، مورخ و فیلسوف مذهبی برجستهٔ نیمهٔ اول قرن بیستم روسیه، در روز چهاردهم آگوست 1865 در سنتپترزبورگ به دنیا آمد. او یکی از شخصیتهای درخشان عصر نقرهای ادبیات روسیست[1] و از
مارش رادتسکی، مکانیسم قدرت و افول رمان مارش رادتسکی، نوشتهٔ یوزف روت، نویسندهٔ بزرگ اتریشی را میتوان در کنار جنزدگان داستایفسکی از مهمترین رمانهای سیاسی جهان دانست. اگر جنزدگان داستان شخصیتهایی علیه قدرت است، رمان مارش رادتسکی، منتشر شده
انزوا در میانهٔ میدان رمان ابله و مسئلهٔ زمان فردی اگر برای دیدن شهرها به میدانها، خیابانهای روشن و شاهراهها و فروشگاههای بزرگ زنجیرهای اکتفا کنیم، بسیاری حقایق از دیدمان پنهان میمانند. این مکانها، و نیز جادهها و شاهراههایی که
شیاد و اتوپیا دیالکتیک خاموش تانگوی شیطان را میتوان در پرتو قاعدهی تحکمآمیز ویتگنشتاین فهمید: «فکر نکن، ببین!» در این رمان در وهلهی اول، هر کس میتواند بیواسطه با ارزشِ چهره روبهرو شود: دربارهی شأن و انسانیت فکر نکنید،
نویسندهی قمارباز تصویر یک نویسندهی بزرگ احتمالاً باید چنین چیزی باشد: کسی که صبح تا شب و شب تا صبح پشت میز نشسته، مدام روی موضوعات فکریاش متمرکز است، بیوقفه کار میکند، یا میخواند یا مینویسد. به جهان اطرافش