
پارهنوشته
پارهنوشته قطعهنویسی انعکاس شکل حقیقی اندیشه است. اندیشه شاید هرگز یک خط پیوسته نیست بلکه دقیقاً همان جایی است که خط گسسته میشود. از
پارهنوشته قطعهنویسی انعکاس شکل حقیقی اندیشه است. اندیشه شاید هرگز یک خط پیوسته نیست بلکه دقیقاً همان جایی است که خط گسسته میشود. از
سه قطره خون قطرهقطرهقطرهسیاهِ جوهری گشتوگذار فکر، جمعآوری واژهها و عبارات و اصطلاحات، نشستن و برخاستن با آدمهایی از قشرهای مختلف، خواندن، گوش سپردن،
طاعون لاکانی همه چیز از آن روز در بهار سال ۱۹۵۴ آغاز میشود که «ژاک لاکان» در میانه یکی از سمینارهای خود، صحبت خود
در حسرت بازگشت به مالپاییس – «چیز نابی خوردهای؟»– «تمدن خوردم»– «چی؟»– «تمدن مسمومم کرد؛ آلوده شدم»این گفتگوی میان برنارد و وحشی است. دو شخصیت
خارهای زهردار هرز تیغزار دائرةالمعارفها و کتابهای درسی به ما میگویند حماسهها نوشته میشوند تا هویتی برای ملتی خلق کنند، تا حس پیوند معناداری
الفبای فلسفه ــ آیا کتابهایی که نامی تا این حد فریبنده دارند، دیدگاهی سادهشده و سطحی از فلسفه ارائه میدهند؟ بله. به احتمال خیلی
بلیت یکسرهای به سوی غمآوا اگر نویسنده باشید و بخواهید فضایی خلق کنید که شخصیت داستانتان در آن و در مدتی کوتاه از خامی کودکانهای
همهٔ حرفهای براین مگی براین مگی شاعری کرد اما شاعر نماند. سیاست پیشه کرد اما سیاستمدار نشد. میگفت سیاستمدار شدن رؤیای بچهمدرسهایهاست که وقتی
سیاست، سلطه و تلفن همراه چه دلیلی دارد که اجازه دهیم کسانی بر ما حکمرانی کنند؟ به این پرسش پاسخهای مختلفی میتوان داد. مثلاً
چه وقت باید یک رمان را دوباره خواند؟ هوگو در نامهای به ناشر ایتالیایی «بینوایان» مینویسد: «هر جا که مردها دچار یأس و فراموشی