سهامدار یا صاحببنگاه خوشحالی را تصور کنید که در سختترین وضعیت اقتصادی کشور با نصب قاب عکسی بر دیوار و رعایت انواع ظواهر دارد از نوسان قیمت ملک سود هنگفت میبرد. یک عکس دیگر یا یک کاغذ آچهار هم پرینت کرده چسبانده به شیشهٔ مغازه که جملهای معنوی از یکی از اولیا یا مقامات عالی کشور را نشان میدهد. ممکن است اولی برای تختهنشدن کسبوکارش ضروری باشد اما دومی را چرا چسبانده است؟ آیا کسی از او خواسته که چنین کاری کند؟ نه احتمالاً. آیا کسی آن جمله را نگاه میکند و باور میکند؟ نه احتمالاً. آیا خود او به عکسی که چسبانده باور دارد؟ باز هم نه احتمالاً. این نشانهای از میل مرگبار به ایستادن در دایرهٔ دروغ است. امری بهظاهر روزمره که به همهٔ مناسبات اجتماعی شکل داده و از درون تهیاش کرده است. هاول میگوید که نظام حاکم نیاز ندارد که حتماً همهٔ شهروندان با او موافق باشند. نیاز ندارد که وقتی کسی را مجازات کرد همه فریاد حمایتشان آسمان را بلرزاند. کافیست عمومِ مردم «همرنگی با جماعت» را بپذیرند، سکوت کنند، و سعی نکنند خارج از چاردیواریشان آشکارا حرفی علیه نظام حاکم بر زبان بیاورند. اینطور خودشان تبدیل به نظام میشوند. «دایرهٔ دروغ» و «دایرهٔ حقیقت» دو محدودهایست که هر عمل روزمره، هر موضعگیری سیاسی، و هر جملهای را که میگوییم در بر میگیرد. نظام دیکتاتوری با تکیه بر هزاران دایرهٔ دروغ روزبهروز پیشتر میرود و جامعه را بهوسیلهٔ انواع رسانهها و آدمهای اجارهای از زیستن در دایرهٔ حقیقت دور یا پشیمان میکند. فساد میکند، فساد را توجیه میکند. بیکفایت است، آدم میکشد، توجیه میکند. هاول میگوید آنها که زیستن در دایرهٔ دروغ را پذیرفتهاند نیازی به تحلیل و تفکر ندارند؛ پاسخها از پیش آماده است. کافیست که یا بپذیرند یا بیاعتنا بمانند و دیگران را هم دعوت کنند به بیاعتنایی. به همین دلیل، هر لحظه و در هر اتفاق ایستادن در دایرهٔ حقیقت کنشیست رادیکال و اساس اولیه و ضروری هر تغییری در جامعه.
این کتاب حاصل «خسته شدن از خستگی» ملّت چک است. کتابیست که مردمی را از اعماق یأس و امیدباختگی به شناخت دقیق زیر و بالای حکومتی دیکتاتور هدایت کرد و از متون مقدس انقلابی شد که چند دهه بعد نظام دیکتاتوری چکسلواکی را به لژ حکومتها پرتاب کرد: به قبرستان تاریخ. اگر سرخورده شدهاید، اگر گیج شدهاید، و اگر میخواهید یکی از مهمترین متنهای زمانهٔ ما را بخوانید، در اولین فرصت این کتاب را پیدا کنید بارها بخوانید.