انقلاب، ملخها و گاوها
لابد همهی شما پرسش مشهور عباسمیرزای ولیعهد از ژنرال فرانسوی را شنیدهاید، پرسشی سترگ که همچون سیاهچالهای هولناک تمامی پرسشهای سیاسیِ بعد خود را، تا زمان حاضر، در مدار جاذبهی سهمگین خود قرار داده و فروبلعیده است. پرسش این بود: «اجنبی دلیل پیشرفت شما و ضعف ما چیست؟» ادعای گزافی نیست اگر بگوییم کل تاریخ روشنفکری ایران از زمان طرح این پرسش تا به امروز، به انحای مختلف، در جستجوی یافتن پاسخ این پرسش بوده است. ربط این حرفها و پرسش عباسمیرزا با ادموند برک چیست؟ بیایید تصور کنیم که ادموند برک کسی بود که اتفاقاً بر خلاف آن فرانسوی، پاسخ عباسمیرزا را در آستین داشت. ازقضا «تأملاتی بر انقلاب در فرانسه» درواقع نه کتاب، که نامهای مفصل بود از سوی پدر محافظهکاری مدرن، خطاب به یکی از جوانان انقلابی و پرشور پاریسی. برک در این کتاب، راز تداوم شگفتانگیز حیات سیاسی در بریتانیا را حفاظت از سنتها، نهادها و رویههای سودمند سیاسی این کشور و دلیل تناوردگی این درخت کهنسال و قدیمیترین دموکراسی جهان را هرس بههنگام و بهاندازهی شاخوبرگهای آن میداند. او که خطیبی زبردست و سیاستمداری کارکشته بود، با نوشتن این اثر، سنگبنای سنتی را گذاشت که در آن اصل بر حفظ سنتهای خوب و پرهیز از تغییرات بنیادینیست که احتمالاً به نتایجی بهمراتب بدتر از وضع موجود میانجامند. بنابراین و از این منظر، انقلاب آخرین مستمسکی خواهد بود که برای تغییر وضع سیاسی میتوان بدان متوسل شد. دقیقاً التزام به همین اصل است که خط فارقی میان سنت سیاسی بریتانیا با همتای فرانسوی خود ترسیم میکند. فرانسهای که از سال ۱۷۸۹ تاکنون پنج جمهوری به خود دید، در برابرِ کشوری پادشاهی که از قرن هفدهم بدینسو، همچون رود تیمز در قلب لندن، سیصد سال است که تنها شاهد رفتوآمدِ آرام مستأجرانِ خانهی شمارهی دهِ خیابان داونینگ بوده است. بهقول ادموند برک: «نیمدوجین ملخ در زیر یک سرخس، با جرینگجرینگ کلافهکنندهی خود، یک مزرعه را به تصرف اصوات خود درمیآورند، درحالیکه هزاران گاو بزرگ، در حال استراحت زیر سایهی درختان بلوط انگلیسی و در حال نشخوار، ساکتاند. امیدوارم فکر نکنید آنها که سروصدا میکنند، تنها ساکنان مزرعهاند.»