لوگو کتابخانه بابل

جن‌های فاشیست

جن فاشیست افغانستان

جن‌های فاشیست

 

چرا باید «سقاوی دوم» را می‌خواندیم؟


۱

پس از تسلط مجدد طالبان بر افغانستان، بلای دیگری که بر مردم نازل شده، تهاجم جن‌ها در روستاهای شمال کشور است. شاید تعجب کنید، اما واقعیت این است که شبانه، لشکری از جن‌ها، در روستاهای مسکونی استان جوزجان و بلخ هجوم می‌آورند و خانه‌های مردم را آتش می‌زنند. تا هنوز چندین روستا در جوزجان به آتش کشیده شده و اهالی آن ناگزیر شده‌اند که کوچ کنند. روزنامة هشت صبح گزارش داده است که هیئت طالبان، پس از بررسی‌های جدی، دریافته‌اند که مسوول این آتش‌سوزی‌ها، جن‌هایند. ویدیوها و تصاویری از جنیات مهاجم نیز در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده که نشان می‌دهد زبان شان پشتو است.

 

تصور نکنید که برای تان داستانی از قرون وسطی یا افسانه‌ای از عهد باستان را نقل می‌کنم. حکایت امروز افغانستان است. اگر باور ندارید، یک‌بار روزنامه‌های افغانستان را مرور کنید.

 

۲

من چند روزی پیش می‌خواستم به مناسبت سال‌روز سقوط جمهوریت و تسلط مجدد طالبان بر افغانستان، یادداشتی دربارهٔ «روش‌های تبلیغاتی طالبان» بنویسم. اکثر پژوهش‌گران و نهادهای تحقیقاتی که دربارهٔ سقوط جمهوریت تحقیق کرده‌اند، تاکید می‌کنند که یکی از عوامل پیروزی طالبان، برتری تبلیغاتی آن‌ها نسبت به جمهوریت بود. چندی قبل، یکی از نهادهای غربی نوشته بود که طالبان در روز ورود به کابل، از تویتر شلیک می‌کردند. یعنی آن‌ها به جای استفاده از اسلحه، بیش‌تر تویت می‌کردند. من در یک ‌سال گذشته، دایم نشریات طالبان را دنبال می‌کردم تا بدانم که رمز آن‌چه که «برتری تبلیغاتی» این گروه خوانده می‌شود، در چیست؟

 

آن‌چه را که من دریافته‌ام این است که طالبان، جامعهٔ روستایی افغانستان را خیلی خوب‌تر از رقبای خود می‌شناخته‌اند. افغانستان، یک جامعهٔ قبیله‌ای است. فردوسی بزرگ، جوامع قبیله‌ای را با تعبیر «جادوستان» توصیف می‌کند. جادوستان یا ــ به تعبیر ارنست رنان در تاریخ علم کیمبریج ــ جادومزاجی، برای جوامعی اطلاق می‌شود که مردمان آن به سلطهٔ نیروهای موهومی چون جن، دیو و پری در زندگی فردی و اجتماعی انسان‌ها باور داشته باشند. در چنین جوامعی، تبلیغاتی از سوی مردم جدی گرفته می‌شود که به قول بیهقی مبتنی بر خرافات باشند.

 

بیهقی می‌گفت: «بیشتر مردم عامه بر آن‌اند که باطل ممتنع را دوست دارند، چون اخبار دیو وپری و غول بیابان و کوه و دریا که احمقی هنگامه سازد و گروهی برحول او گرد آیند و وی گوید در فلان دریا جزیره‌ای دیدم و پانصدتن جایی فرود آمدیم در آن جزیره و نان پختیم و دیگ‌ها نهادیم چون آتش تیز شد و تبش بدان زمین رسید از جای برفت، نگاه کردیم ماهی بود؛ و در فلان کوه چنین و چنان چیزها دیدم، و پیرزنی جادومردی را خر کرد و باز پیرزنی دیگر جادوگوش او را به روغنی بیندود تا مردم گشت، و آنچه بدین ماند از خرافات که خواب آرد نادان را چون شب برای شان شمرند. و آن کسانی که سخن راست خواهند تا باور دارند ایشان را از دانایان نشمرند، و سخت اندک است عدد ایشان و ایشان نیکو فراستانند.»

 

طالبان نیز این واقعیت را درک کرده و همواره در تبلیغات خود، بر خرافات تکیه می‌کنند. در سال گذشته، رهبر شبکهٔ حقانی یک‌بار ادعا کرد که حملهٔ تروریستی این گروه بر «هوتل انترکانتینیتال» کابل را پیامبر اسلام رهبری می‌کرده است. و باری دیگری یکی از اعضای این شبکه گفت که در دوره جهاد علیه اتحاد جماهیر شوروی، برای سربازان پدرش از آسمان و یا از سوی نیروهای گوسفندی ذبح‌شده و پخته‌شده فرستاده می‌شد. وقتی رهبر شبکه حقانی، این خرافات را بازگو می‌کردند جمعیتی از مردم مجذوب شده و گریه‌کنان، حمد و ثنای خدا را می‌گفتند.

 

۳

برمی‌گردیم به حکایت جن‌های فاشیست در افغانستان. واقعیت این است که از صدسال قبل تا به امروز، حکومت‌های فاشیستی پشتون‌ها همواره تلاش داشته‌اند که ترکیب قومی شمال کشور را تغییر بدهند. نخستین کسی که در این راستا تلاش کرد، شاه امان‌الله خان بود. او صد سال پیشین، قانونی را به نام «نظام‌نامهٔ ناقلین به سمت قطغن» اجرایی کرد که بر مبنای آن برای جمعیتی بزرگی از پشتون‌های جنوب و پاکستان، به صورت مجانی زمین توزیع شد. پس از او این برنامه، توسط محمد گل مهمند، رئیس تنظیمیه شمال در عهد ظاهر شاه، دنبال گردید.

 

طالبان نیز در دور نخست سلطه‌شان، کتابی نوشته بودند به نام «سقاوی دوم». در این کتاب که حیثیت «مانفیست پشتونیست‌ها» را دارد آمده است که برای تأمین وحدت ملی در افغانستان، باید شماری از مردمان شمال و هزاره‌جات به جنوب کوچ داده شوند و در مناطق آن‌ها جمعیتی از پشتون‌ها اسکان داده شوند. طالبان در دور نخست حاکمیت خود نتوانستند در این زمینه موفقیتی داشته باشند، اما این بار به نام «جنیات» خانه و کاشانه مردم را می‌سوزانند و روستاها را به آتش می‌کشانند تا ساکنان بومی منطقه را به ترک روستاهای شان وادار کنند. داستان ظهور جن‌های فاشیست در افغانستان از این‌جا سرچشمه می‌گیرد. آن‌ها نیک می‌دانند که هنوز جامعه روستایی افغانستان به جنیات و دخالت آن‌ها در زندگی مردم باور دارند و با مطرح‌کردن آن می‌توانند مردم را بفریبند.

 

چهار سال پیش از سقوط کابل، من در جلسه‌ای با جوانان مطرح کردم که بیایید کتاب «سقاوی دوم» بازچاپ کرده و به صورت گسترده در میان مردم توزیع کنیم. من بدین باور بودم که اگر مردم از اهداف فاشیست‌ها به درستی آگاه شوند، علیه طالب به صورت جدی مقاومت خواهند کرد. متأسفانه کسی در آن روزها به پیشنهاداتی گوش نمی‌داد. نتیجهٔ آن تغافل، این شد که امروزه پیشنهادهای آن کتاب، مو به مو، توسط طالبان تطبیق و اجرایی می‌گردد.

 

 

قبلی / بعدی

به اشتراک بگذارید

قبلی / بعدی

Email
Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram