
اختراع زبان نو
اختراع زبان نو برادر بزرگ: حکومتی تمامیتخواه که در جایجای شهر و زندگی و خانهی مردم رخ مینمایاند و دوست دارد لحظهلحظهی زندگی آنها را
اختراع زبان نو برادر بزرگ: حکومتی تمامیتخواه که در جایجای شهر و زندگی و خانهی مردم رخ مینمایاند و دوست دارد لحظهلحظهی زندگی آنها را
مسیح-شدن، یا، دعوت شیطان مسیح پیامبر نبود، خود خدا بود در هیأتی متجسد. ترکیب «خدای متجسد» مفهومی است به غایت پیچیده و پارادوکسیکال، و
پائولو کوئیلو پاقدم داشت هوشنگ گلشیری همچنان در ادبیات معاصر ما چهرهای یکّه است. چهرهایست از روزگاری سپریشده که همپای آن روزها سپری نشده.
غیاب در تجربه عشق تا حالا به همذاتپنداری نویسنده با شخصیتهای رمانش فکر کردهاید؟ نویسنده چقدر باید احساس شخصیتهایش را درک کند؟ حاصل این
شکست از ژنهای خود اوئلبک در رمان نقشه و قلمرو، جسارتش را در حرکت روی لبهها به نمایش میگذارد. گشایشی عجیب از درون تابلوی
انحطاط در احتجاب او را در نظر بیاورید که گوی یخی عظیمی را روی دوش مبارک گذاشته و قرار است تا آخر عمر چنان ببرد
بازماندهٔ روز «وقتی خانۀ آدم آتش گرفته، آدم اهل خانه را توی اتاق پذیرایی جمع نمیکند که یک ساعت دربارۀ بهترین راه فرار از آتش
اگر دانه نمیرد… آیا خدا وجود دارد؟این پرسش مانند یک تبر بر ذهن داستایفسکی فرود میآید و آنرا پارهپاره میکند. هر پاره روی صفحات کاغذ
تاریخ اوهام جادوگری ناشناس وارد شهری میشود، با سروصدای زیاد توجه مردم را برمیانگیزد و همه را در میدان اصلی شهر جمع میکند. به مردم
یک اتاق و کمی پول همهی حرفش را در همان سطرهای آغازین میزند: «به نظر من زنی که میخواهد داستان بنویسد باید پولی و اتاقی