
بیایید کمی رمان بنوازیم!
بیایید کمی رمان بنوازیم! اگر به شما بگویند رمانی نوشته شده که از اتاقهای نمور و دالانهای مخوف و تاریک شوروی استالینی آغاز میکند
بیایید کمی رمان بنوازیم! اگر به شما بگویند رمانی نوشته شده که از اتاقهای نمور و دالانهای مخوف و تاریک شوروی استالینی آغاز میکند
گل سرخ یا هر نام دیگری فرض کنید یک نشانهشناس مشهور هستید که تحصیلاتتان در رشتهی فلسفه بوده. تخصصتان فلسفه و هنر قرون وسطاست،
در زمان خواهد آمد [«بلوم پیش از رسیدنشان به مقصد دربارهی توالی نامرتب تاریخهای ۱۸۸۴، ۱۸۸۵، ۱۸۸۶، ۱۸۸۸، ۱۸۹۲، ۱۸۹۳، ۱۹۰۴ چه فکری میکرد؟»
رمانی که رمان نیست شما مشغول خواندن معرفی کتاب اگر شبی از شبهای زمستان مسافری اثر ایتالو کالوینو هستید. این ریویو را علی شاهی
سرانجام تن میدهیم، مشتاقانه خوانندهای که مختصر آشنایی با براین مگی دارد، چندان در بند ادبیت یگانه رمان این فلسفهدانِ مشهور نخواهد بود. او
دن کیشوت دن کیشوت! روزگاری نویسندهای بود که گاهی معرفی کتاب هم مینوشت. روزی هوس کرد رمان دن کیشوت را معرفی کند. پشت میزش
از پتِلپورت تا پطرزبورگ بچه که بودم یکبار پدربزرگم مرا فرستاد داسی برایش بیاورم. از کِیفِ الاغسواری دیر برگشتم. وقتی برگشتم اخمی کرد گفت:
یافتم! یافتم! آرتور کستلر، نویسندهی کتابهای بزرگی چون «ظلمت در نیمروز» و «خوابگردها»، کتابی دربارهی خلاقیت نوشته که هیچ ارتباطی به کتابهای روانشناسی بازاری
مسیح-شدن، یا، دعوت شیطان مسیح پیامبر نبود، خود خدا بود در هیأتی متجسد. ترکیب «خدای متجسد» مفهومی است به غایت پیچیده و پارادوکسیکال، و
همه میخواهند زنده بمانند فرض کنید دارید توی خیابان راه میروید، یکهو فرشتهای نازل میشود و براتی به دستتان میدهد که عمرتان را تا