
زمین وطن من نشد
زمین وطن من نشد کارولینه فون گوندَررُده[1]، شاعربانوی آلمانی قرن نوزدهم و «زمانۀ ناسازگار» او در دهههای پایانی قرن هجدهم، آسمان در زایش هنرمندان،
زمین وطن من نشد کارولینه فون گوندَررُده[1]، شاعربانوی آلمانی قرن نوزدهم و «زمانۀ ناسازگار» او در دهههای پایانی قرن هجدهم، آسمان در زایش هنرمندان،
از چیستی ادبیات و نویسنده «کار ما نویسندگان آن نیست که نامۀ سرگشادۀ عاشقانه بنویسیم، بلکه کار ما تلاش در راه گفتن حقیقت یا آن
ترازوی بیتوازن ترجمه در ایران حقوردی کجا ماند؟ ۱. مقصود یا نتیجۀ نهایی کار ترجمه، جهانیشدن ادبیات ملتهاست. طبیعی است؛ ادبیات باستانی ملتها،
کتاب بورخس این متن ترجمهی بخش کوچکی است از رسالهی «کتاب الکتابت» اثر ابن حقّان بخاری فیلسوف اندلسی قرن پنجم. از آنجا که کتاب
فضای هزارتو نگاهی به مفهوم فضا در داستانهای بورخس داستان «جاودانه»ی بورخس، داستانی است دربارهی یک سردار رومی، که برای یافتن رودخانهی «جاودانگان» و
شکافهای پنهان: ژان فرانسوا لیوتار نسبتها برقرار میشوند و زندگیها شکل میگیرند. زندگی هر موجود – و نه فقط موجوداتی که به «زنده» معروفاند،
دستهای فراانسان نیچه و مسئلهٔ «خود و دیگری» در هنر 1- انسان حیوان صاحب نطق است. (ارسطو، سیاست) 2- میاندیشم پس هستم. من همین
دروازهٔ بوطیقا نگاهی به مفهوم دروغ در ادیسه هومر اولیس به کالیپسو میگوید: «ای الههی نیرومند، از من خشمگین مباش. من نیک میدانم
چشمها و آینهها «زندان گود است. سنگی است. شکل آن، شکل نیمکرهای تقریباً کامل است؛ کف زندان که آن هم از سنگ است، نیمکره
پلکان بهشت دربارهٔ «اعترافات» آگوستین خداوندا … من برای خود به مسئلهای بدل گشتهام… آگوستین | اعترافات، ۱۰:۱۶ آنکه خودش برای خودش مسئلهای شده، خوب