لوگو مجله بارو

مژده الفت

پاراگراف

فرانسوازِ پروست و فرانسوازهای ما

فرانسواز پروست و فرانسوازهای ما اگر بگویم من عاشق بشریتم، تمام مردم دنیا را دوست دارم و تک‌تکشان برایم عزیز و ارزشمندند، باور نمی‌کنید؟ اگر برای زلزله‌زدگان ترکیه، سیل‌زدگان بنگلادش، صاعقه‌زدگان گواتمالا، جنگ‌زدگان اوکراین و خلاصه تمامی زخم‌خوردگان عالم دل بسوزانم، به نظرتان عجیب است؟ اگر پیش از مردم امریکا و حتی زودتر از خانواده‌ جرج فلوید برایش مرثیه‌سرایی کنم و هشتگ بزنم که «نمی‌توانم نفس بکشم» و ادعا کنم از پرچمداران مبارزه با نژادپرستی هستم، چپ‌چپ نگاهم می‌کنید؟ اگر

ادامهٔ مطلب»

دفتر یادداشت مترجم

دفتر یادداشت مترجم یادداشت دوم: یک کلاغ را چند کلاغ ترجمه کنیم!؟   شاید یادتان باشد که مدت‌ها پیش مطلبی نوشته بودم درباره اهمیت تسلط به زبان مبدأ و مقصد در کار ترجمه، با عنوان «از مبدأ تا مقصد مراقب چاله و چاه باش!» راستش آن‌ زمان خیال داشتم یادداشت‌هایم را در قالب پرونده‌ای به نام «نامه به مترجم جوان» ادامه دهم، اما حالا که چند ماه گذشته فکر می‌کنم عنوان «دفتر یادداشت مترجم» بیش‌تر برازنده این سری مطالب است،

ادامهٔ مطلب»

عشق ورزیدم و…

 عشق ورزیدم و عقلم به ملامت برخاست آدمیزاد است دیگر، گاه حس می‌کند به حد کافی جسور نبوده و آنقدر و آنطور که باید برای حقش نجنگیده است. مثلاً وقتی جوانان شجاع را می‌بیند که سینه سپر کرده‌اند برای گرفتن حقشان و یادش می‌افتد که خودش روزی در جایی سکوت کرده و از حقش گذشته است. آدمیزاد است دیگر، گاهی می‌نشیند به مرور خاطرات و آخرش می‌رسد به ملامت خودش. گاهی کار حتی از ملامت در خلوت هم می‌گذرد، مطلبی

ادامهٔ مطلب»

پیش از آن‌که دیر شود

پیش از آن‌که دیر شود   چند روز پیش گزارشی منتشر شده بود از اوضاع چاپ و فروش کتاب با عنوان «رکود مطلق فروش کتاب در پاییز». در این گزارش دو علت برای رکود فروش ذکر شده بود. اول پایین‌بودن سرعت یا قطعی اینترنت که باعث کاهش فروش اینترنتی کتاب شده و دوم کم‌کاری ناشران در زمینه معرفی و تبلیغ کتاب. البته کافی است بپرسیم چرا سرعت اینترنت کم شد و چرا ناشران در زمینه معرفی کتاب کم‌کار شدند تا

ادامهٔ مطلب»

نامه‌هایی به مترجم جوان ۱

نامه‌هایی به مترجم جوان ۱ نامهٔ اول: از مبدأ تا مقصد مراقب چاله و چاه باش!   فرض کنیم تصمیم گرفته‌اید مترجم شوید. از چند نفر می‌پرسید شرط مترجم‌شدن چیست. احتمالاً می‌گویند «تسلط کامل به زبان مبدأ و مقصد.» حتی اگر مثل تمام امور زندگی از پروفسورگوگل هم مشورت بخواهید و سؤال کنید «چگونه مترجم شویم؟» همین جواب را خواهد داد. مختصر و مفید و کم‌دردسر. اگر به این جواب بسنده کنید که هیچ، اما اگر کمی کنجکاوتر باشید و

ادامهٔ مطلب»

نویسندهٔ از یاد رفته به ناحق

نویسندهٔ از یاد رفته به ناحق   کتاب «از کتاب رهایی نداریم»1 فصلی دارد به نام «انتقام تصفیه‌شده‌ها» که در آن صحبت از ناشناس‌ماندن بعضی از شعرا و نویسندگان است و مطرح شدن بعضی دیگر. حین گفت‌وگو، ژان کلود کریر می‌گوید که فرانسه شاعرانی دارد بزرگ‌تر از بودلر و لامارتین که ناشناخته مانده‌اند و بعد از ذکر نام آنها به اومبرتو اکو می‌گوید: «شما هم برایم از نویسندگان ایتالیایی از یاد رفته بگویید. از یاد رفته به ناحق.» تأکید او

ادامهٔ مطلب»

تا اتفاق بعدی ورق بزن!

تا اتفاق بعدی ورق بزن!     همه‌ی روز در آن خانه‌ی کمی بیش از اندازه ییلاقی، که تنها حالت جایی برای چرتی میان دو گردش یا هنگام رگباری را داشت، یکی از آن خانه‌هایی که هر اتاق‌شان به آلاچیقی می‌ماند و بر کاغذهای دیواری‌شان، در یکی گل‌های سرخ باغچه و در دیگری پرندگان نشسته بر درختان، آمده‌اند و با تو همدمی می‌کنند اما تنها تنها… چه کاغذهای دیواری قدیمی بود و هر گلش آن‌قدر دور از دیگری که اگر

ادامهٔ مطلب»

پرنده‌ای به نام مترجم

پرنده‌ای به نام مترجم   همه می‌دانیم که مترجم باید به زبان مبدا و مقصد مسلط باشد، تاریخ ادبیات و آثار ادبی حوزه‌ی کارش را بشناسد و… این‌ها شرط لازم است، اما کافی نیست، چون مترجم در عین حال باید حواسش باشد که هیچ‌وقت دست از دعا برندارد! فرض کنید من قصد دارم آثار دوره‌ی خاصی از ادبیات ترکیه را بررسی و ترجمه کنم. مثلاً دوره‌ی تنظیمات یا جمهوریت. یا تصمیم گرفته‌ام آثار نویسنده‌ی پیش‌کسوتی را به فارسی برگردانم که

ادامهٔ مطلب»

هشتگ فراموشی

هشتگ فراموشی   آقای نویسنده فنجان قهوه در دست، از پشت پنجره نگاهی به بیرون می‌اندازد. چشم‌اندازش بُسفر است یا میدان تکسیم، نمی‌دانیم. فقط می‌دانیم که اهل ترکیه است! تصمیم می‌گیرد تا عصر که با کارگردان قرار دارد به بازبینی رمانش بپردازد. خوب می‌داند که رمان جدیدش هم‌چون شانزده اثر پیشین پرطرفدار و پرفروش خواهد شد. می‌داند که سال بعد هم مخاطبانش جلو غرفهٔ ناشرش صف می‌کشند. صفی طویل که انتهایش پیدا نیست. باز هم امضاء کتاب و عکس‌های نمایشگاهی. باز

ادامهٔ مطلب»

باز هم ترجمه؟!

باز هم ترجمه؟!     زندگی روزمره در جریان بود و ما هم‌چنان در نشست‌ها، گفت‌وگوها و یادداشت‌ها سوال می‌کردیم که «چرا ترجمه آری و تالیف نه؟» بررسیِ دلایل تمرکز ناشران بر چاپ آثار ترجمه‌شده، کشف رموز اقبال عمومی به آثار خارجی و توجه اندک به آثار تالیف، همچون چند سال اخیر دغدغه‌ی بزرگ اهالی ادبیات و موضوع بحث‌ها بود که ناگهان کرونا چون بختک نشست روی زندگی‌مان. ابتدا بهت بود و انکار. طبعاً پذیرش وجود سمی کشنده در فضای

ادامهٔ مطلب»

پشتیبان بارو در Telegram logo تلگرام باشید.

مسئولیت مطالب هر ستون با نویسنده‌ی همان ستون است.

تمام حقوق در اختیار نویسندگانِ «بارو» و «کتابخانه بابل» است.