دانش سروران و واژگونسازی تاریخ
دانش سروران و واژگونسازی تاریخ دانش در صورتهای مختلفش، به خصوص ذیل نام والای «علم» تجربی، مرجعیتی بیبدیل داشته، آن هم به یک دلیل ساده: ادعای علم این است که همواره بیطرف و عینیگراست. بیایید علم تاریخ را در
دانش سروران و واژگونسازی تاریخ دانش در صورتهای مختلفش، به خصوص ذیل نام والای «علم» تجربی، مرجعیتی بیبدیل داشته، آن هم به یک دلیل ساده: ادعای علم این است که همواره بیطرف و عینیگراست. بیایید علم تاریخ را در
از تکوین زبان تا سلاخی در آشویتس تعریف شما از انسان چیست؟ آیا به جز انسان موجودی را میشناسید که توان یا تمایلی به تعریفکردن چیستی خودش داشته باشد؟ اما درست همین موجود است که تعریفکردنش بسیار دشوار یا
طبیعت چیست؟ در میانهی جنگلی به شیئی ناشناخته برمیخورید که جلوی پایتان افتاده. اگر بخواهید آن را بشناسید چه سوالاتی به ذهنتان خواهد رسید؟ احتمالاً دامنهی سوالات گسترده خواهد بود، اما ارسطو میگوید این پرسشها به چهار پرسش فروکاسته
از تبس تا نیویورک فردی ناشناس با نویسندهی گمنامی (که با نام مستعار مینویسد، نام یکی از شخصیتهای الن پو، یعنی ویلیام ویلسون) تماس میگیرد و میگوید با کارآگاهی خصوصی به نام پل استر کار دارد. نویسنده از سر
دیالکتیک و انقلاب «الف الف است». این گزارهی ساده چه ربطی به دگرگونی انقلابی جهان میتواند داشته باشد؟ «الف الف است» دستکم به این معناست که «الف نا-الف نیست». صرف بودن یک شیئ در جهان یعنی نبرد و ستیزهی
تجسد خدا و فسخ قانون فرارسیدن منجی برای الاهیاتی که آموزهی بنیادین آن تجسد خداست، چه معنایی میتواند داشته باشد؟ پولوس رسول در اعلام نخستین پیامد تجسد خدا تردید نمیکند: مسیح شریعت را به جسم خود منسوخ کرد. اما
آگامبن، بنیامین و هایدگر هایدگر زمانی در یکی از معماگونترین عبارت خود، در «پرسش از تکنولوژی»، با استفاده از عبارتی از هولدرلین گفت: «نجات آنجا سربرمیآورد که خطر آنجاست». این کدامین منجی است که درست از میانهی خطر و
متافیزیسین و اقتصاددان آیا از نظر شما اقتصاد قواعدی علمی دارد؟ از نظر هایک بیشک چنین است. اقتصاد علمی است مثل تمام علوم انسانی دیگر. به عبارت دیگر، اقتصاد هم یکی از علومی است که انسان را مطالعه میکنند.
قدرت اسپینوزا و سیاست رهاییبخش بعید بود همعصران اسپینوزا تحقق اندیشههای سیاسی نابهنگام و شگفتآور او را توانسته باشند به اندازهی مردمان عصر ما لمس کنند. اسپینوزا در زمانهای پیش از مارکس، پیش از تحقق جهانیشدن سرمایه، و پیش
عقدهی اودیپ و نجاست مقدس به چه دلیل منعی بنیادین همچون منع زنای با محارم حتی در میان اقوام بدوی نیز دیده میشود؟ به عبارت دیگر، چرا این اقوام به ظاهر بدوی، از منظر قوانین حاکم بر روابط جنسی