لوگو کتابخانه بابل

ذکر جمیل ژیل بلاس

سرگذشت ژیل بلاس

ذکر جمیل ژیل بلاس 

 

مشخص است که چرا ما ترجمۀ دیگر میرزا حبیب اصفهانی، «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی»، را بیشتر می‌خوانیم و بیشتر دوست داریم: «حاجی‌بابا» دربارۀ ماست، هجو ماست. ما هجو خودمان را دوست داریم. احساس بیداری به ما می‌دهد. احساس می‌کنیم می‌خواهیم اینی نباشیم که یک‌نفر انگلیسی آمده داستانش را به‌هجو نوشته. آدم از خودزنی خوشش می‌آید. اگر خوشش نمی‌آمد که خودش را نمی‌زد! این حس را از «سرگذشت ژیل بلاس» نمی‌گیریم و کمتر به‌ش توجه کرده‌ایم، درحالی‌که «ژیل بلاس» هم داستان بهتری‌ست، هم ترجمه‌اش به اندازۀ ترجمۀ «حاجی بابا» درخشان است. شاید اگر میرزا حبیب «حاجی بابا» را ترجمه نمی‌کرد، چنین در یاد فضلا می‌ماند: میرزا حبیب اصفهانی، صاحب ترجمۀ «ژیل بلاس سانتیلانی»! اما حواشی «ژیل بلاس» هم به اندازۀ خود داستان جذاب است. فصلی مشبع است از داستان جذاب سرقات ادبی. چون نویسندۀ داستان فرانسوی‌ست (لوساژ) و داستان در اسپانیا و بر شخصیت‌های اسپانیایی می‌گذرد، دیرسالی، بسیارانی بر آن بوده‌اند که لوساژ داستان را از یک اسپانیایی ناشناس دزدیده، به زبان فرانسوی ترجمه کرده، به نام خودش جا زده، بعد آن نسخۀ اصل را معدوم کرده. البته الآن معلوم شده که ابداً چنین نبوده. لوساژ محیط داستانش را اسپانیا قرار داده که بتواند بی‌ترس از داغ‌ودرفش فساد و ادبار جامعۀ فرانسه را در روزگار خود درپرده و بی‌پرده بکاود و هجو کند. اما همین تصور غلط که او داستان را دزدیده، کشیشی اسپانیایی را واداشت که بردارد از روی متن فرانسوی ترجمه‌ای اسپانیایی به دست دهد، که گفته‌اند هیچ کم از نسخۀ فرانسوی ندارد. صِرف عنوان ترجمۀ اسپانیایی ما را از هر توضیحی بی‌نیاز می‌کند؛ گویاست. بی‌نظیر است: «داستان ژیل بلاس سانتیلیانا، که لوساژ آن را سرقت و به زبان فرانسه ترجمه کرده و یک اسپانیایی غیرتمند که فریب ملتش را تحمل نمی‌کند آن را به میهن خود و زبان خود بازگردانده است»! سرقتی هم در ترجمۀ فارسی روی داده که ذکرش خالی از لطف نیست. محمد کرمانشاهانی نامی عین ترجمۀ میرزا حبیب را در ایران به نام خودش منتشر کرد و چون آدم وجیهی بوده این کرمانشاهانی خان (تقی‌زاده او را نادرۀ قرن ۱۴ خوانده است!) دیری کسی به او شک نبرده. باری، بخت‌یار بوده‌ایم که شاهکاری را استادی توانا به فارسی ترجمه کرده: میرزا حبیب، که ترجمه‌هاش بالجمله ورای مدعاها و دعواهای خنک ترجمه، تنها و بی‌رقیب است


قبلی / بعدی

به اشتراک بگذارید

قبلی / بعدی

Email
Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram