لوگو کتابخانه بابل

متافیزیک سیاسی

برگسونیسم

متافیزیک سیاسی

 

گذشته چگونه «می‌گذرد»؟ گذشته را نمی‌توان تغییر داد، نمی‌توان چیزی بدان افزود، درست به همین دلیل که پیشاپیش گذشته است. اما وقتی این لحظه که نوشتن جمله‌ی قبل تمام شد، از اکنون به درون گذشته لغزید، چیزی به تمامیت گذشته افزوده گشت که تاکنون در آن نبود. برگسون برای حل این ناسازه فریادی جنون‌آسا سر می‌دهد: اکنون نمی‌توانست بگذرد اگر پیشاپیش نگذشته بود. زمان سیری خطی نیست. زمان دیرندی است غیرخطی که در آن گذشته از آینده به سوی اکنون می‌آید. برگسون این تصور از زمان را با تصور سنتی ارسطویی از قوه و فعل پیوند می‌زند. دانه هنوز بالفعل درخت نیست، ولی بالقوه هست، وگرنه هرگز درخت نمی‌شد. اما در نظر برگسون، در هر دانه‌ی ریزی، فراتر از بالقوگی درخت‌بودن، توان نهفته‌ی کل هستی جای گرفته است. این چیزی جز قدرت نامتناهی، قدرت برسازنده‌ی هستی نیست. این قدرت برسازنده هرگز در قالبی مشخص به انتها نمی‌رسد. هیچ فعلیتی هرگز نمی‌تواند قدرت برسازنده‌ی نهفتگی را به پایان رساند: برگسون ناگهان از میانه‌ی متافیزیکی‌ترین نزاع ممکن، به درون فلسفه‌ی سیاسی می‌جهد. در تفسیر دلوز، برگسونیسم فلسفه‌ای سراسر سیاسی است. برگسون فیلسوف سیاسی رادیکالی است که از جایگاهی کاملاً نامتنظره و به ظاهر نامربوط، به درون مهم‌ترین بحث فلسفه‌ی سیاسی می‌جهد: قدرت برسازنده‌ی حقوق هرگز به قدرت برساخته‌ی یک نظام سیاسی مستقر فروکاسته نمی‌شود، همانطور که نهفتگی هرگز به فعلیت فروکاسته نمی‌شود. نه تنها قدرت برسازنده‌ی حقوق، قدرت انبوه خلق، نمی‌تواند هرگز به طور کامل به حاکم تفویض شود، بلکه اساساً قدرت یا نهفتگی شیئی نیست که قابل‌تفویض باشد: قدرت برسازنده، یا به زبان برگسونی، دیرند، یک روند بی‌پایان است که هیچ شکلی از تحقق و فعلیت آن، آن را به انتها نمی‌رساند: هستی‌شناسی برگسونی بیان دقیقی از یک سیاست رادیکال است، یعنی انقلاب بی‌پایان و مستمر. قدرت یا دیرند همواره چیزی بیشتر از تولیدات خود است. گذشته تنها با تغییرشکل، با دگردیسی، با انشعابات بدیع و نو، در اکنون تحقق و فعلیت می‌یابد. هیچ اکنونی، هیچ نظم مستقری، تمام قدرت برسازنده‌ی هستی (گذشته‌ی ناب) را نمی‌تواند به پایان برساند. این قدرتی است که همواره بازمی‌گردد، در بازگشتی جاودان، تا همواره حقوقی جدید، صورت‌های جدید زیستن، هستندگان جدید و زندگی‌های بی‌سابقه خلق کند. دلوز برگسون را از تاریکخانه‌های تاریخ فلسفه بیرون می‌کشد تا از او یک متفکر سیاسی رادیکال بسازد.


قبلی / بعدی

به اشتراک بگذارید

قبلی / بعدی

Email
Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram