ستیز فلسفه با شعر
ضیافت یکی از محبوبترین و بحثبرانگیزترین دیالوگهای افلاطون است. محل وقوع دیالوگ یک مهمانی شربخمر است که در آن حضار، ازجمله سقراط، شاعر کمدیِ مشهور آریستوفان و تراژدیپرداز جوان جویای نامی بهاسم آگاتون، در باب عشق با یکدیگر گفتگو میکنند. «ضیافت افلاطون بهنزد لئو اشتراوس» مجموعه درسگفتارهای لئو اشتراوس درباب این اثر است. همانطور که دیالوگهای افلاطون برگردان گفتگوهای شفاهی سقراط با مخاطبان و بهعبارت دیگر تبدیل گفتار به نوشتار است، به همین سیاق، این اثر نیز صورت مکتوب درسگفتارهای شفاهی اشتراوس دربارهی صورت مکتوب گفتگوی شفاهی سقراط با حضار یک مهمانیست. در اینجا اشتراوس جرأت میکند تا آزادانهتر از آثار مکتوب خود، دربارهی چیستی فلسفه، شعر و سیاست صحبت کند. او با برجستهکردن تمِ ستیز فلسفه با شعر، ضیافت را در پرتو تز مشهور سقراط افلاطونی در کتاب دهم جمهوری یعنی «ستیزِ کهنِ فلسفه و شعر» که درنهایت به اخراج شعرا از کالیپولیس یا شهر زیبا انجامید، تفسیر میکند. به باور اشتراوس، این ستیز ناگزیر است چرا که فیلسوف در مواجهه با سیاست، بیش و پیش از هرچیز با عقاید سیاسی رایج عوامالناس در باب امور سیاسی سروکار دارد و در روزگار افلاطون، این عقاید رایج پیشاپیش توسط شعرا، و در رأس آنها هومر، صورتبندی شده بودند. به همین دلیل، در جایجای دیالوگهای افلاطون شاهد نزاع عمدتاً پنهان سقراط با هژمونی فکری هومر بر جهان ذهن عوام و حتی خواص یونان هستیم. از نظر اشتراوس، برخلاف محاکمه و نفیبلد غیابی شعرا در جمهوری، ضیافت با حضور یک کمدیپرداز مشهور و یک تراژدیپرداز جویاینام، دادگاه استینافیست که در آن بناست به شاعران فرصتی داده شود تا از شعر در برابر فلسفه اعادهی حیثیت کنند. اشاره کردیم که ضیافت شرح گفتگوهای رخداده در یک مهمانی شراب است، انتظار داریم که حضار این مهمانی جملگی عنان عقل خویش را بهتدریج از کف بدهند اما نتیجهی دادگاه استینافِ کذایی را هوشیاری آخرالأمرِ سقراط، تعیین میکند.