من مثل اون حضرت رئوف نیستم
من مثل اون حضرت رئوف نیستم فرض کنید در خانه راحت نشستهاید و پا روی پا انداختهاید و دارید استراحت میکنید. ناگهان کسی از
من مثل اون حضرت رئوف نیستم فرض کنید در خانه راحت نشستهاید و پا روی پا انداختهاید و دارید استراحت میکنید. ناگهان کسی از
تئاتر، جیغ و طاعون آنتونن آرتو در سال ۱۹۳۳ طی یک سخنرانی با عنوان «تئاتر و طاعون» در دانشگاه سوربن، پس از آنکه متوجه
قضیهی بمب اتم علم چگونه زندگی بشر را تغییر میدهد؟ مثلاً جهان و آیندهی انسان بدون انرژی هستهای چه شکلی میشد؟ دنیا بدون انرژیای
سخت انسان ماندن چون برانژه ما انسانهای رسیده به دوران مدرن، در آستانۀ دنیای هوشمند، از لحظهای که سر از رحم بیرون میکشیم، به
انسان، بی ردای خدایی خدایان سرنوشت را باور نمیکنند و آنچه از میان لبهای جادوگران گوریده بیرون میجهد، در نظرشان زوزۀ بادیست که فقط
باور «بودن یا نبودن»، مسئله این است. – بودن یا نبودن، مسئله این است. – نه، مسئله بر سر باورِ «بودن یا نبودن» است.
دریای «تیرۀ شرابی» هومر یا «سبز مفی» جویس؟ «گاهی خانم بیوه مرا میکشید کنار و طوری از مشیت الهی حرف میزد که دهن آدم آب
باورِ خواستهشدن – میدانی حسادت شبیه چیست؟ – در صفحۀ حوادث روزنامهای روزی در جایی نوشته بود: « مورچههای آدمخوار به مردی حمله کردند
باور «بودن یا نبودن» – بودن یا نبودن، مسئله این است.– نه، مسئله بر سر باورِ «بودن یا نبودن» است. اگر شبح پدر هملت
شکستن تقدس انتظار میان خمیازۀ نویسنده استراگون: من بدبختم.ولادیمیر: واقعاً؟ از کی؟استراگون: یادم رفته.در نمایشنامۀ «در انتظار گودو» نوشتۀ ساموئل بکت، با یکی از