
من، متن
من، متن نام من متن است. مرا یک شب در تاریکی و سکوت، نویسندهی بیعقلم نوشت تا مثلاً قطعهی جاماندهای باشم از رمانی که
من، متن نام من متن است. مرا یک شب در تاریکی و سکوت، نویسندهی بیعقلم نوشت تا مثلاً قطعهی جاماندهای باشم از رمانی که
مدیریت تراز نوین در حکومتهای توتالیتر، هر بحران شروع یک دردسر است و فاجعهی چرنوبیل دردسری بود که ضربهی نهایی را به پیکر شوروی
از ترس و تبعید در ساختمانی که محلّ اقامت تبعیدیهای ایرانی در پاریس است، شبی جوانی که بچهی جوادیه است و راوی او را
آرمانهای تهی یک ایدئولوژی چطور شکل میگیرد؟ چطور به عمل درمیآید؟ چطور از بین میرود؟ معمولاً متفکرانِ نجاتدهنده راهی برای نجات بشر مییابند، آن
امید یا فریب چه بسیارند اشعار و حکایاتی که پندمان میدهند به دوری از ناامیدی. اما هیچکس، هیچوقت نگفته و نمیگوید امید تا چند،
از غل و زنجیرهای پالاینده تا به حال چند بار به آدمی عادی در رمانهای بزرگ داستایفسکی برخوردهاید؟ آدمی که قوانین مألوف اخلاق بشری
پناهندگی به وزارت درد نویسنده پیش از شروع رمان در صفحهای نوشته است که «راوی، داستان او، شخصیتها و موقعیت آنها در رمانی که
وصیت نيمی از سنگها، صخرهها، کوهستان را گذاشتهام با درّههايش، پيالههای شير بهخاطر پسرم نيم دگر کوهستان، وقف باران است. دريایی آبی و آرام
پرسشهای ناممکن «ادبیات چیست؟» چنان پرسش عظیم و ناممکنی است که فقط فیلسوف بزرگ و البته دیوانهای مانند سارتر شجاعت پیشکشیدن آنرا دارد.
درباره ادیسه کتاب «ادیسه» تا نوشته شد، از شهر آیوس بیرون آمد و به راه افتاد. دویست سال طول کشید تا جزایر یونان را