فارسی در پیشِ رو
| محبوبه موسوی |
به نظر من چیزی که امروزه زبان فارسی را به دردسر میاندازد ــاگر نگوییم تهدید میکندــ بیش و پیش از هر چیز تغییر ساختار یا نحو جملات زبان است که متأثر از ساختار انگلیسی ــزبانِ جهانی علم و تکنولوژی و حتی سیاست و اقتصاد و ادبیاتــ است. گروههای زیادی از ایرانیها به خارج از کشور مهاجرت کردهاند و نسلهای دوم و سوم مهاجرینی که در آنجا بزرگ شدهاند در تلویزیونها و مطبوعات فارسی برونمرزی کار میکنند که به دلیل دوری از خانهٔ زبان و نبودِ دسترسی به منابع ادبیات داخل، با همان ساختار زبان غیرفارسی، فارسی مینویسند. از دیگر سو، در داخل کشور هم ترجمههای عجولانه و شکستهبستهای که برای رسیدن هرچه سریعتر به بازار با هم در رقابتند، زبان گرتهبرداریشدهای تولید میکنند که ذره ذره دارد در متون تألیفی هم تأثیر میگذارد و به خرابی ساختار زبان فارسی که همواره بر سادگی، سلاست و زیبایی استوار بوده است منجر میشود. ترکیبات و عبارات تازه و روزمرهٔ صفحات مجازی را که با ترجمهای تحتاللفظی دست به دست میگردد، بگذاریم کنار این دو مورد میبینیم همین حالا هم زبان فارسی تغییر عجیبی کرده است که گرچه کارا است اما نازیبا و پردستانداز است. کلماتی چون «اشتراکگذاری» که حالا مثل نقل و نبات برای هر موقعیتی به کار میرود یا «قضاوت کردن و شدن» در معنایی غیر از آنچه هست و غیره. در این میان، آموزشهای نادرست املانویسی در دبستان را هم میتوان اضافه کرد که مشکلاتی مانند «ه» کسره را برای جوانان و نوجوانانی که در سالهای اخیر، دبستان را گذراندهاند ایجاد کرده است.
ولی از آنجا که همیشه باید روی دیگر هر چیز را هم سنجید و نیز از آنجا که خاصیت زبانهای ماندگار بازسازی مدام خود است، زبان فارسی هم از این قاعده مستثنا نیست و درست از همانجا که تأثیر میپذیرد، درصدد بازسازی خود برمیآید تا بتواند ساز و کار خود را با زبان علم و هنر و سیاست هماهنگ کند. واژههای تازهای ساخته میشود که اغلب ساخته و پرداختهٔ مترجمان کارکشته و نویسندگان و اهالی زبان است. امروز، فارسی به جای اینکه زبان کوچه و بازار را از زبان رسمی خود براند، با آن کلمات هم دارد اخت میشود و بر غنای خود میافزاید و حتی از زبانهای غیرفارسی داخل کشور هم مدد میجوید تا غنای خود را افزایش دهد. از این روی، من آیندهٔ تاریکی برای زبان فارسی متصور نیستم و گرچه آنقدر خوشبین نیستم که امید داشته باشم که مثلاً به اندازهٔ زبان عربی در زبان مردم جهان جای باز کند ولی شک ندارم که جایگاهش در بین سخنورانش بیش از پیش مستحکم خواهد شد.
یک دیدگاه
سلام خانم محبوبه موسوی گرامی.
خوشحالم از توجه شما به زبان فارسی. با این حال در همین نوشته مختصر شما توجهم به ترکیب” ادبیات داخل” و ” در داخل کشور” جلب شد.
مگر ترکیب” در کشور” -بدون کلمه داخل- رسا به معنا نیست؟
“در” به همان معنای درون ..توو(با 2 واو می نویسم که با دوم شخص مفرد اشتباه نشود) و داخل است.
من ترجمه های بسیاری دیده ام که از کاربرد کلمات توو، درون، در، و بیرون، گویی وحشت دارند و همه جا و بیجا، با دو کلمه “داخل” و “خارج” سروته متن را هم میآورند.
ما داریم با این مترجمان (و گویندگان تلویزیون های فارسی زبان) این کلمات را در زبان فارسی از میان می بریم..
این بحث مفصلی است که در این مختصر و فضا نمی گنجد.
نمونه دیگر: معادل فارسی “خروجی” و “توالت” را هم -توسط اهل ادب و مجریان تلویزونی – گم کرده ایم.
موفق باشید.