خاطرات زندان
ارسلان فصیحی
بعضی رمانها چند راوی دارند و داستان را از چند منظر روایت میکنند: از منظرِ دانای کل، از منظرِ منِ راوی و جز اینها. چند عنوان از رمانهایی که خود ترجمه کردهام اینطور بودهاند. مثلاً آن رمانم که از قضا بسیار پرفروش هم شد هیجده راوی دارد. میلِ به روایت از چند منظر چنان جذاب است که حتی در دههٔ هشتاد خورشیدی سه نفر از زنان نویسندهٔ خودمان (فرزانه کرمپور، لادن نیکنام، مهناز رونقی) رمانی نوشتند با عنوان علائم حیاتی یک زن که سه راوی داشت و راویان داستانی واحد را این بار به قلم سه نویسنده روایت میکردند.
تعدد راویانِ روایتی، پدیدهای، حادثهای واحد به خواننده کمک میکند تا نکات ریز و درشت آن روایت و پدیده و حادثه را دریابد، جزئیات را از چند منظر ببیند و پردهای عریض و چندبعدی پیش چشمش گشوده شود.
تا آنجا که خبر دارم محمود اعتمادزاده (م. ا. بهآذین) دو بار بازداشت شده و به زندان افتاده: یک بار در سال ۱۳۴۹، پس از امضای نامهٔ کانون نویسندگان ایران در اعتراض به زندانی شدنِ فریدون تنکابنی از اعضای کانون، بار دیگر در بهمنماه سال ۱۳۶۱. بهآذین بار نخست پس از آزادی از زندان کتابی نوشت با عنوان مهمان این آقایان که در همان سال ۱۳۴۹ منتشر شد. او در این کتاب خاطرات زندانش را با زبانی شیوا و نثری قصهطور روایت میکند.
بهآذین اوایل دههٔ هفتاد، پس از آزادی از دومین زندان، نیز خاطرات زندانش را قلمی کرد، این بار هم، چنان که شایستهٔ همچو او نویسنده و مترجمی است، با نثری فصیح و ساختاری که به قصه و رمان پهلو میزند. عنوان کتاب خاطرات دومین زندانش را گذاشت بار دیگر و این بار…
از دیگر کسان که در بهممن ۱۳۶۱ بازداشت و زندانی شدند یکی هم هوشنگ اسدی است، روزنامهنگار و نویسنده و شاعر. اسدی هم خاطرات زندانش را نوشته و با عنوان نامههایی به شکنجهگرم منتشر کرده.
راستش سالهای کرونایی که اوقات بطالتِ فراخی در اختیارم گذاشت تصمیم گرفتم تاریخ معاصر ایران را از زمان محمدشاه قاجار تا روزگار خودمان بخوانم. کتابهایی که میخواندم هم گزارشهای تاریخی صرف بود و هم کتابهای خاطرات.
تابستان امسال، که در روند مطالعه به دورهٔ بعد از دههٔ شصت رسیده بودم، این دو کتاب را با فاصلهای اندک خواندم و شگفتزده دیدم که روایتی واحد را از موضوعی واحد (بازداشت و بازجویی و زندان) از دو منظر و از زاویهٔ دیدِ دو راوی میخوانم که شاید با چند سلول فاصله از یکدیگر شاهد ماجراها بودهاند و چند سال بعد راوی آنها.
شاید برای خوانندگانی که رمانهای دارای چند راوی را میپسندند و دوست دارند روایتی، پدیدهای، حادثهای واحد را از چند منظر ببینند خواندن این دو کتاب خالی از لطف نباشد:
م. ا. بهآذین، بار دیگر و این بار…
هوشنگ اسدی، نامههایی به شکنجهگرم (خاطرات)