تغییرات زبانی
بخش سوم
تا به اینجای بحث رسیدیم که بر اساس لاتین و سنسکریت فعل «بودن» را در هندواروپایی آغازین صرف کردیم. اما هنوز نمیدانیم آواهای هندواروپایی آغازین چگونه تلفظ میشدند.
گفتیم که اگر از منظر زبانهای ایرانی نگاه کنیم، بعد از دورهی هندواروپایی با دورهی هندوایرانی روبرو هستیم که شامل هندوآریاییها و ایرانیان میشود.
قدیمیترین زبان شاخه هندوایرانی همان سنسکریت (संस्कृतम् / saṃskr̥tám) به معنای «کامل» است. البته این نام برای تمام زبانهای کهن هندوآریایی به کار میرود. قدیمیترین گونهی این زبان ودایی نام دارد که ودا به معنی «دانش» است و قدیمیترین متنهای دینی هندو است. کهنترین بخش وداها ریگودا نام دارد که ریگ به معنای «سرود» است. ریگودا مجموع هزار سرود است که بهمدت صدها سال به صورت شفاهی نقل میشده و تاریخ آن را میتوان حدود ۱۲۰۰ ق.م. تعیین کرد. سنسکریت را با خط دوناگری مینویسند. خاستگاه سرودهای ریگودا سرزمین پنجاب است و از اینجا زبانهای هندوآریایی به سمت جنوب گسترش پیدا کردند.
دو زبان باستانی شاخهی ایرانی اوستایی و فارسی باستان هستند. اوستایی زبان کتاب اوستا است که میشود حدود ۱۰۰۰ ق.م. را برای آن تعیین کرد. قدیمیترین بخش اوستا گاهان است که سرودههای خود زردشت است و تفسیر آن بسیار مشکل. باقی اوستا را اوستای جدید میخوانند که مرحلهای جدیدتر از ین زبان است. البته اکنون میتوان از اوستای میانه هم نام برد. اوستا از بخشهای مختلفی تشکیل شده است همچون، یسنا، یشتها، ویسپرد، وندیداد و…
فارسی باستان که تاریخ آن را ۶۰۰ ق.م. تعیین میکنیم زبان تعدادی از کتیبههای شاهی هخامنشی است و مهمترین این کتیبهها همان کتیبهی بیستون داریوش است. متون ایرانی باستان چندان زیاد نیستند و از اینروی باید زبانهای ایرانی میانه را نیز برای بازسازی و مطالعات تطبیقی مورد بررسی قرار داد. زبانهایی همچون، فارسی میانه (پهلوی)، سغدی، خوارزمی، پارتی، ختنی.
تا به اینجا یک شناخت بسیار سطحی و کلی نسبت به زبانهای ایرانی پیدا کردیم. اما هنوز موارد بسیاری وجود دارد که برای شناخت یک واژه باید به آنها توجه کرد و یکی از آنها تغییرات آوایی است تغییرات آوایی ممکن است نظاممند و یا پراکند باشد. یعنی طبق فرمولی یک تغییر صورت بگیرد و یا در شرایط کاملا خاص و یا فقط یکبار:
توجه کنید به لاتین peregrīnus (بیگانه) ← pelegrīnus (انگلیسی: pilgrim) و بسیاری موارد تخصصی دیگر که ذکر آنها در این نوشته کوتاه از حوصله بیرون است.
قوانین آوایی به مرز محدود است؛ به مرزی که تمام گویشوران و یا بخشی از آنها در آنجا زندگی میکنند. خط فرضی که زبانشناسی بین یک تغییر آوایی خاص میکشد را مرز همگویی مینامند که البته میتواند چندین مرزهمگویی وجود داشته باشد. مرز همگویی میتواند رودخانه و یا کوه نیز باشد. علاوه بر این مرزهمگویی که مطلبی جغرافیایی است، تغییرات زبانی ممکن است «زمانی» هم باشند یعنی یک تغییر آوایی در دورهای خاص بر زبان تاثیر بگذارد و در دورهای دیگر خیر.
از مهمترین تغییرات میتوان به چندین مورد اشاره کرد:
۱) یکی آن است که واج مثلا A به واج جدید B تبدیل میشود:
۲) دوم ادغام (با واج موجود): A, B ← B، مانند ادغام «l» و «r» در هندوایرانی. توجه کنید به:
۳) سوم قانون حذف است که واجی به کلی حذف میشود و البته چندان رایج نیست.
۴) چهارم پیدایش است یعنی واجی قبلا وجود نداشته و اکنون در واژهای و یا در حالت صرفی پیدا میشود. توجه کنید که «مرد» در یونانی anḗr است اما در حالت «اضافی» میشود andrós ← anros.
اینها فقط چند نمونهٔ مختصر از دگرگونی آوایی است که وقتی در نوشتههای بعدی ریشهی واژهای را در فارسی نو بررسی کردیم متوجه باشید که دگرگونیهای متفاوتی ممکن است برای یک واژه اتفاق بیفتد.
منابع
- Beekes, R. S. P. (1995). Comparative Indo-European Linguistics. Amsterdam: Benjamins.
- Ind, G., Gamkrelidze Tamaz, V., & Ivanov Vjaceslav, V. (1984). Indoevropejskij jazyk i indoevropejci, t. 1: s. 1–432, t. 2: s. 433–1330.
- Schmidt, J. (1890). Die Urheimath der Indogermanen und das europäische Zahlsystem (No. 1-5). Verlag der Königl. Akademie der Wissenschaften, in commission bei G. Reimer.
-
Schrader, O. (1890). Prehistoric Antiquities of the Aryan Peoples: A Manual of Comparative Philology and the Earliest Culture: Being the” Sprachvergleichung und Urgeschichte”. Kessinger Publishing.