نقش انرژیهای «تجدیدپذیر» در حفظ تمدن صنعتی
نوشتهٔ نیکولا کَزو*
ترجمۀ محسن یلفانی
ظاهراً همه بر سر «تجدیدپذیر»** بودن برخی منابع انرژی توافق نظر دارند. نگارندۀ این مقاله، که در این کنسرت شورانگیز با صدای ناموزونی شرکت میکند، خصلت به اصطلاح «تجدیدپذیری» این انرژیها را به پرسش میکشد و توهّم مترقیانهای را که باعث توسعۀ آنها شده است، مورد انتقاد قرار میدهد.
مدتی است که مبحث محیط زیست در گفتمان سیاسی غالب بیشتر اوقات حول محور منابع انرژی به اصطلاح «تجدیدپذیر» میچرخد. و چنین وانمود میشود که این منابع ابداعات جدیدی هستند که میتوانند به ما امکان دهند تا درجهای از آسایش صنعتی مدرن را با رعایت و حفظ محیط زیست همراه کنیم. مقامهای مهم حکومتی و علمی تمدن صنعتی سرانجام پذیرفتهاند که انرژیهای فسیلی و هستهای آلایندهاند، محیط زیست را ویران میکنند، و منابعشان نیز رو به اتمام است.
از حکومت ایالات متحده تا چین، همچنانکه فرانسه، از ارتش آمریکا تا ژان لوک ملانشون، از گروههای مخالف کاریرد انرژی هستهای تا انجمن نگاوات*** و حتّی شرکتهای معروف تولید انرژی، همگی در پی معرفی و تبلیغ انرژیهای «تجدیدپذیر»اند. طبعاً هر کدام با انگیزهای متفاوت.
امّا در واقعیت، به کار بستن این نوع انرژی هم مغایر با رعایت محیط زیست است و هم ضد دموکراتیک. به اختصار شرح میدهیم که چرا این به اصطلاح انرژیهای تجدیدپذیر توهم دیگری بیش نیستند که بر فهرست طولانی توهمات ایدهئولوگهای پیشرفت و ترقی ــ که ما و کرۀ زمین را به بنبست هدایت میکنند ــ افزوده شدهاند.
ایرادهای اصلی به اختصار:
1-تکنولوژی به کار گرفتن انرژی «تجدیدپذیر» نیازمند مواد اولیهای است که خود، به مقدار زیاد، تجدیدناپذیراند و بنابراین، مستلزم شیوههای استخراجی که به محیط زیست آسیب میرسانند. اضافه بر این، همچون همۀ فعالیتهای استخراجی با استثمار اجتماعی نیز همراهاند—نکتهای که هیچ وقت از جانب کارفرمایان چنین فعالیتهائی انکار نشده. یک مثال: ساختن آنچه با نام «صفحههای خورشیدی» شناخته میشود و همگان آن را «تمیزترین» شیوۀ تولید الکتریسیته میدانند، نیازمند مواد زیر است :آرسنیک، آلومینیوم، بُر (نوعی شبه فلز که در صنایع هستهای به کار میرود)، کادیوم، مس، گالیوم، اندیوم، سنگ آهن، مولیبدِن، فسفر، سلِنیوم، سیلیسیوم، نقره، تِلور (نوعی شیه فلز) و تیتان (نوعی فلز سفید براق). تکنولوژی به اصطلاح «تجدیدپذیر» برای استخراج این مواد لامحاله به محیط زیست آسیب میرساند. وقتی به یاد آوریم که ساختن و به کار گرفتن این صفحههای خورشیدی برای استفاده در تمام کرۀ زمین و در نتیجه در مقیاسی عظیم در نظر گرفته شدهاند، بیشتر به میزان خطری که تولید آنها ایجاد میکند پی میبریم. به حساب آوردن همۀ انرژی خاکستری لازم برای حمل و نقل و نصب این «صفحهها» خصلت پذیرفتنی و قابل دفاع بودن آنها را بلافاصله به پرسش میگذارد. این نکته در مورد شیوههای غیردموکراتیکی که در استخراج مواد اولیۀ آنها به کار بسته میشود نیز صادق است. (کسانی که فیلمهای استخراج فلزات مورد نیاز در صنایع کامپیوتر و متفرعات آن را در آفریقا دیدهاند، این نکته را خوب درمییابند. م.)
2- همچنانکه اوزی زهنر****، پژوهشگر آمریکائی، در کتاب خود به نام توهم سبز: اسرار کثیف انرژی پاک و آیندۀ حفظ محیط زیست توضیح داده روشهای استخراج این مواد مستلزم به کار گرفتن سوختهای فسیلیاند. بنابر این باید از انرژیهای جایگزین سخن گفت که «مشتقاتی از فسیلهای سوختنیاند» و نه از انرژی «تجدیدپذیر» یا «سبز» یا «پاک».
3- به کار گرفتن و رواج این نوع تکنولوژی «سبز» پیش از هر چیز به سود گروههای بزرگ صنعتی است. چند نمونه: مجتمع صنعتی آدانی Adani (که در فعالیتهای معدنی، ذغال سنگ و غیره نیز مشغول است) صاحب بزرگترین مرکز تولید صفحههای خورشیدی در هند است. مجتمع ونسی Vinci در سنگال در کار توسعۀ مراکز خورشیدی است. ارتش ایالات متحده یکی از یزرگترین بانیان تکنولوژی «تجدیدپذیر» است و در پایگاههای نظامیاش به فراوانی آنها را به کار میگیرد. تا چندی پیش بزرگترین مرکز تولید صفحههای خورشیدی دنیا به گروه برکشایر هاتاوی Berkshire Hathawayتعلق داشت که در عین حال یک مجموعه ( conglomérat) و یک شرکت سرمایهگذاری آمریکائی است که بیل گیت از اعضای هیئت مدیرۀ آن است و به نوشتۀ فوربس گلوبال 2000 چهارمین شرکت بزرگ دنیاست (چندی پیش شرکت آدانی با ساختن یک کارخانۀ بزرگتر در هند مقام اوّل را در ساختن صفحههای خورشیدی به دست آورد.)
4- توسعۀ انرژیهای به اصطلاح «سبز» باعث ویرانیهای دیگری در محیط زیست میشود. برای نمونه به مقالههای سراسر دروغی با عنوانهائی نظیر «کوستاریکا صد در صد از انرژی سبز استفاده میکند» توجه کنید که افسانۀ انرژی «تجدیدپذیر» را تقویت میکنند: با یکی گرفتن انرژی و الکتریسیته (اولین دروغ)، این نوع اطلاعات ساختگی به ستایش یکی از زیانبارترین صنایع برای طبیعت ادامه میدهند:صنعت سدسازی، که تنوع زیستی رودخانهها را از میان میبرد، باعث گرمایش زمین میشود،(جیمز هانسون، بومشناس برجسته، سدها را کارخانههای متان میداند) ،و اخراج و بیخانمانی بخش بزرگی از مردم محل را در پی دارد (رجوع شود به مقالۀ درخشان ارونداتی روی—نویسندۀ رُمان مشهور خدای خرده ریزها— با عنوان قیمت زندگی).
5- ویرانگری زیستمحیطی تمدن صنعتی با تولید انرژی آغاز نمیشود. بسی پیش از آغاز استفاده از فسیلهای سوختی، تمدّن در شکل جامعۀ مبتنی بر توسعۀ شهرها، تنوع زیستی را فقیر کرده بود، آب و هوا را تغییر داده بود، و به نحوی گسترده جنگلها را از میان برده بود. با این حال، این تولید صنعتی الکتریسیته بود که به روند ویرانیها سرعتی دمافزون داد. و با افزایش هر چه بیشتر انرژی در دسترس، ویرانیها نیز افزایش یافتهاند. درست بر عکس رؤیاهای بسیاری از کوشندگان محیط زیست که ساده لوحانه تصوّر میکنند اکثریت شهروندان در همۀ امور طرفدار میانهروی و سادهزیستیاند، و از نوعی ذهنیت زیستمحیطی پیروی میکنند. چنین تصوری نادرست است و از وارونه دیدن واقعیت ناشی میشود. انرژیهای به اصطلاح «تجدیدپذیر» بسی بیش از آنکه به یک انتقال توهمآمیز انرژی کمک کنند، بر دیگر منابع انرژی افزوده میشوند (در حال حاضر بیش از ده کشور آسیا، آفریقا، اقیانوسیه و اروپا در کار ساختن نیروگاههائی با استفاده از سوخت ذغالی یا هستهایاند). و همۀ اینها فقط به تقویت و رشد و گسترش مصرف صنعتی کمک میکنند.
در واقع، تقویت و توسعۀ انرژیهای «سبز» به سود دنیای طبیعی، به سود گیاهان و جانوران غیرانسان، نیست. اینان از نصب این ماشینهای صنعتی جدید، از ساختن سدها و مراکز تولید الکتریسیتۀ حاصل از نور خورشید، از پارکهای توربینهای بادی یا کارخانههائی که از سوخت زیستتوده (=biomasse) استفاده میکنند، به دلایلی که در اینجا بدانها اشاره شد، سودی نمیبرند. این ماشینها نه برای انسانهائی که در صنایع جدید از آنها استفاده میکنند و نه برای آنها که جامعۀ جدید صنعتی استثمارشان میکند، سودی ندارند. نه برای انسانها و نه برای غیرانسانها – آنها که زمانی قدم بر این کرۀ خاکی خواهند گذاشت که اقلیم ناپذیرا، تنوع زیستی آسیب دیده و فقیر شده و هوا و آب و خاک آلوده.
به این دلایل، لازم است که بفهمیم و به یاد داشته باشیم که نیازهای دنیای طبیعی بسی بیش از نیازهای اقتصادی، و نیازهای جامعۀ انسانی مهمتراند. چرا که بدون یک محیط زیست سالم، نه جامعهای وجود خواهد داشت، نه هیچ گونه اقتصادی. و دنیای طبیعی نیازمند آن است که ما تا آنجا که میتوانیم کارخانهها را پیاده کنیم یا حداقل از ساختن کارخانههای جدید خودداری ورزیم. دنیای طبیعی نیازمند آن است که ما تولید تودهای صنعتی را متوقف کنیم یا حداقل، آن را تا حد کمترین نیازهای اساسی خود تقلیل دهیم و رشد و رونق را یکسره حذف کنیم. دنیای طبیعی نیازمند آن است که بخش بزرگی از زیرساختهای حمل و نقل و ارتباطات خود را رها کنیم، یا حداقل توسعه و گسترش آنها را به فراموشی بسپاریم، و دیگر رفتارهای خود را به همین سان تنظیم و تعدیل کنیم. و در چنین برنامهای است که انرژیهای «تجدیدپذیر» جائی نخواهند داشت.
*Nicolas Casaux؛ مؤلف و مترجم و فعال محیط زیست.
**renouvelable
***NégaWatt؛ بنیاد یا انجمنی با هدفهائی از قبیل کشاورزی پایدار برای نسلهای آینده.
**** Ozzie Zehner
یک دیدگاه
مزیت انرژی های تجدید پذیر یا سبز آنجاست که فرآیند تولید و نصب و راه اندازی ملزومات آن، تنها یکبار نیازمند به صرف مواد اولیه، تخریب طبیعت و غیره دارد، و پس از آن سالیان سال میتوان از داشتن انرژی پاک و بدون آلایندگی بهره جست، در حالیکه در انرژیهای فسیلی هربار تولید انرژی مستلزم صرف مواد اولیه، انرژی و آلایندگی است.