لوگو مجله بارو

سروش سیدی

کائوسموتیکس

تفاوت، ایده،‌ کائوس

تفاوت، ایده،‌ کائوس: اندیشه و تکانه‌های هیستری و آشوب   رساله‌ی سوفیست افلاطون با بحثی راجع به بررسی مفهوم سوفیست آغاز می‌شود. بیگانه الئایی روش دیالکتیک افلاطونی را تعریف می‌کند:‌ رسیدن به تعریف شیء مورد نظر از طریق تقسیم. آیا از طریق روش تقسیم دیالکتیکی می‌توان به تعریفی از سوفیست رسید؟ اما چرا تعریف سوفیست مهم است؟‌ چون به زعم افلاطون سوفیست دقیقاً در همین حاشیه‌های ابهام و تعریف‌ناپذیری خانه می‌کند. خطر سوفیست نه فقط مخدوش‌کردن تعاریف اشیا بلکه این

ادامهٔ مطلب»

از ماهی‌ها و نهنگ‌ها: اسپینوزا

از ماهی‌ها و نهنگ‌ها: اسپینوزا و حرکات اقیانوسی اندیشه   بیایید تعاریف بخش اول و تعاریف بخش دوم اخلاق را مقایسه کنیم. اسپینوزا مهم‌ترین مبانی هستی‌شناسی خود را در تعاریف خود بیان می‌کند و سپس در نظمی عجیب، واریاسیون‌ها و امکانات و بالقوگی‌های این تعاریف را در قالب اصول موضوعه و سپس قضایا بیرون می‌کشد. یکی از معانی روش «هندسی» نزد اسپینوزا همین است. براهین هندسی همواره از دل تعاریف بنیادین تمام اصول ممکن را بیرون می‌کشند. عقل‌گرایی جز هندسه

ادامهٔ مطلب»

اسپینوزا و معنای عقل

اسپینوزا و معنای عقل   اسپینوزا در ابتدای بخش چهارم اخلاق تعریفی از «بردگی» (servitude) به دست می‌دهد: «من ناتوانی انسان را در تسلط بر عواطف خود و جلوگیری از آنها بندگی می‌نامم». (217)[1] بندگی یا بردگی بدین معنا تصوری است که از فلسفه‌ی یونانی تا روشنگری به روایت کانتی همواره آماج حمله‌ی تفکر اخلاقی-سیاسی بوده است. زیستن در وضعیت برده‌وار زیستنی است که در آن میل توان تحقق‌بخشیدن به خود یا بیان‌کردن خود را به شکلی ایجابی ندارد. بردگی

ادامهٔ مطلب»

شبح آزادی

شبح آزادی: از روشنگری تا مرگ انسان   مدرن یعنی چه؟ کانت در تعریف روشنگری می‌گفت روشنگری یعنی به‌کاربستن عقل خویش برای بیرون‌رفتن از صغارتی که بر خود تحمیل کرده‌ایم. صغارت مفهومی حقوقی است، در اشاره به فردی که به واسطهٔ خردسالی یا اختلال مشاعر توان تمشیت امور شخصی خود و تصمیم‌گرفتن برای خود را ندارد. در نتیجه از نظر کانت نوع آدمی تا پیش از دوران مدرن در چنین وضعیت صغارتی به سر می‌برده و سرانجام در عصر روشنگری

ادامهٔ مطلب»

منع و گرگ

منع و گرگ[1] جورجو آگامبن ترجمۀ سروش سیدی   ۱. کل شخصیت هوموساکر نشان می‌دهد که او بر خاک نظم حقوقی برساخته زاده نشده است، بلکه سابقۀ آن تا دوران زندگی پیشااجتماعی نیز می‌رسد. هوموساکر بخشی از زندگی بدوی مردمان هندواروپایی است… یاغی و قانون‌شکن (wargus، vargr، گرگ و در معنای دینی، گرگ مقدس، vargr y veum) در عقاید ژرمنی و اسکاندیناویایی باستان، بی‌شک از خویشاوندان هوموساکر هستند… آنچه از منظر رم باستان امری ناممکن محسوب می‌شد (قتل محکوم بدون

ادامهٔ مطلب»

معمای حیات و خشونت قانون

معمای حیات و خشونت قانون   دربارهٔ کتاب هوموساکر جورجو آگامبن ‌ می‌دانیم که، برخلاف این تصور رایج که می‌گوید فلسفه با سقراط و افلاطون آغاز شد، سرآغاز تفکر فلسفی را باید در تفکر متفکرانی جستجو کرد که با عنوان فلاسفه‌ی پیشاسقراطی شناخته می‌شوند (هایدگر زمانی گفته بود که این نامگذاری حتی بی‌معناتر از آن است که کانت را یک پیشاهگلی بخوانیم). آنچه ویژگی این تفکر را مشخص می‌کرد پرداختن به جهان بود بدون تفکیک‌ها و قلمرومندی‌هایی که اکنون دیری

ادامهٔ مطلب»

آیا حاکمیت هرگز واسازی خواهد شد؟

آیا حاکمیت هرگز واسازی خواهد شد؟   کترین ملبو میشل فوکو در مصاحبهٔ «حقیقت و قدرت» که به سال ۱۹۷۷ انجام شد اعلام می‌کند: «آنچه بدان نیاز داریم… فلسفه‌ای سیاسی است که حول مسئلهٔ حاکمیت بنا نشده باشد، و بنابراین حول مسائل قانون و منع شکل نگرفته باشد. باید سر شاه را قطع کنیم: در نظریه سیاسی هنوز این کار انجام نشده است».1 چرا فوکو بر تداوم سلطنت در نظریه سیاسی معاصر صحه می‌گذارد؟ آیا گذار از حاکمیت سلطنتی به

ادامهٔ مطلب»

امنیت، قلمرو، جمعیت

امنیت، قلمرو، جمعیت   از نهاد به تکنولوژی‌های قدرت تصور دکارتی-هگلی از عقل مدرن، ساده‌سازی مفرطی بود که کثرت هستی را بر دو هستهٔ متصلب متکی می‌ساخت که تصویر آینه‌ای یکدیگر بودند: سوژه و ابژه، ذهن و امتداد. در نتیجه اهمیتی نداشت که فیلسوفی ایدئالیست یا ماتریالیست باشد: درون این چارچوب فراگیر، فرم یکسانی از اندیشه بر دو قطب متضاد سلطه داشت. یک هسته یا ذات تقویم‌یافته، یک بودن، که کارکرد آن ساده‌سازی و فروکاستن شدن و کثرت بود به

ادامهٔ مطلب»

آوای کثولو

آوای کثولو   اثر اچ. پی. لاوکرفت، ترجمه‌ی سروش سیدی (یافته‌شده در میان کاغذهای مرحوم فرانسیس ویلند ثرستون، اهل بوستون.) بعید نیست که چنین قوا یا هستندگان عظیمی باقی بمانند… بقأ دورانی سخت دوردست.. زمانی که آگاهی تجلی یافت، شاید، در شکل و صوَری که از آن زمان دیری است دیگر در برابر موج انسان پیشرفته محو شده است… صوری که شعر و افسانه تنها می‌توانستند خاطره‌ای گریزان از آن را به چنگ آورند و نام خدایان، هیولاها، و انواع

ادامهٔ مطلب»

زندگی بدون ذات: زیست‌سیاست و قدرت درونماندگاری

زندگی بدون ذات: زیست‌سیاست و قدرت درونماندگاری ۱ زیست‌سیاست شکلی از قدرت است که خود زندگی را ابژه‌ی خود قرار می‌دهد و بر آن حکم می‌راند. برخلاف میشل فوکو که زیست‌سیاست را یک تکنولوژی مدرن حکمرانی می‌دانست، به زعم جورجو آگامبن، زیست‌سیاست امر جدیدی نیست. آگامبن معتقد است که زیست‌سیاست از همان ابتدای تاریخ فلسفه و سیاست منطق حاکمیت را تشکیل می‌داده است. او در مقام فیلسوفی هایدگری می‌کوشد زیست‌سیاست را به متافیزیک و تاریخ آن پیوند بزند (هردو بر منفیت

ادامهٔ مطلب»

پشتیبان بارو در Telegram logo تلگرام باشید.

مسئولیت مطالب هر ستون با نویسنده‌ی همان ستون است.

تمام حقوق در اختیار نویسندگانِ «بارو» و «کتابخانه بابل» است.