گفتگو در باغ
گفتگو در باغ مسکوب: «دو ماه است که به سراغ این یادداشتها نیامدهام. هر فرصتی – کم یا زیاد – صرف «گفتوگو در باغ…» شد و هنوز اول عشق است، خیلی مرا پیچانده. کشمکش و کشتی با این نوشته گاه مرا از نفس میاندازد: فکر باغ (= مأوای تن، مأوای روح+کودکی و جوانی+رؤیا، آرزو و خیال) و برکنده شدن از آن، بیرون افتادن از باغ (= مهاجرت، تبعید) موضوع اصلی است…» (از یادداشت مورخ 15/6/1990، روزها در راه، جلد