لوگو مجله بارو

محبوبه موسوی

دمادم

برابری زن و زمین

برابری زن و زمین [1] نگاهی محیط زیستی به داستان بلند «از زن تا زمین» نوشته نرگس مقدسیان لندفیل نامی است که در تابستان 1401، مدتی به صدر اخبار آمد؛ منطقه‌ای جنگلی در گیلان که تبدیل به محل دفن زباله‌های شهری شده است. معترضان به دفن زباله در جنگل- که اغلبشان زنان بودند- تجمعات گسترده‌ای برگزار کردند، جلوی ماشین‌های حمل زباله به جنگل را گرفتند و… نتیجه را کم و بیش همه می‌دانیم: این خبر نیز بعد از مدتی به

ادامهٔ مطلب»

اهمیت یارعلی بودن

اهمیت یارعلی بودن   جمعه‌شبی از شب‌های اواخر زمستان این سال بد خبر رسید که یارعلی پورمقدم درگذشته است. شبیه یکی از آن شوخی‌های بی‌مزه‌ی «اشرف»، کفتر روی شانه‌اش، بود که این اواخر در بریده‌نوشت‌های فیسبوکی‌اش سر و کله‌اش پیدا می‌شد و راوی را که بهلول‌وار مشغول تماشای زمین و زمان بود دست می‌انداخت. بعد معلوم شد فقط تصمیم گرفته بود صبح آن شب دوازده اسفند که به خواب رفت، برنخیزد؛ همین. همین‌قدر ساده. «درگذشتن» برای یارعلی از آن حرف‌هایی

ادامهٔ مطلب»

مختار در روزگار

مختار در روزگار   روزگار مختار؛ پوچی دیالوگ یا رنج و رؤیای نسلی که گذشت با گوشه‌چشمی بر کتاب: مختار در روزگار، نوشتهٔ ابراهیم گلستان   نامش تداعی آتش است نه فقط از آن روی که آتشین‌مزاج و انقلابی بود که بود بلکه از آن روی که او را زنده‌زنده در آتش سوزاندند تا تداعی جهنمی باشد که روزهای آخر عمر کوتاهش را برای او رقم زدند. نوشتن از مختار کریم‌پور شیرازی ساده نیست همان‌طور که خواندن دربارهٔ او هم.

ادامهٔ مطلب»

ابتذال، شوی کتاب

ابتذال، شوی کتاب   ابتذال، شوی کتاب، «حضور بی‌جای مضحکه در جدی» ‌ وقتی از ادبیات حرف می‌زنیم، دقیقاً از چه حرف می‌زنیم؟ از گروهی دست به قلم که به کنار و گوشه‌های ذهن و روان و زیست اجتماعی و سیاسی و جغرافیایی مردمانش سرک می‌کشد تا تکه‌های گمشده را کنار هم بچیند و آینه‌ای در برابر آینه‌ی مردمانش بگذارد تا ترجمانی باشد بر رنج و شادی‌های خودشان یا ترجمانی بر رنج و شادی‌ها و عواطف و احساساتی که جهانی

ادامهٔ مطلب»

شهرها و داستان‌ها

شهرها و داستان‌ها     شهرها همیشه حس‌هایی متفاوت برمی‌انگیزند. آدم بعضی شهرها را دوست دارد. نسبت به بعضی جاها حس نوستالژیک دارد. بعضی تازگی‌ِ دعوت‌کننده‌ای دارند و قدم گذاشتن در برخی شهرها به‌معنای ورود به سرزمین رؤیاهاست. آدم از بعضی شهرها بدش می‌آید. شهرهایی هستند که حس انزجار را بیدار می‌کنند، شهرهایی بی‌گناه که بار خاطرات بد تاریخی و فردی را بر خود حمل می‌کنند. با این همه شهرهای کودکی همیشه شیرینند، درست مثل شهرهایی که برج و بارویشان

ادامهٔ مطلب»

داستان نویسی به مثابهٔ گزارش نویسی

داستان نویسی به مثابهٔ گزارش نویسی     آیزاک باشویس سینگر در مصاحبه‌ای با هارولد فلندر می‌گوید: واقعیت‌ها هرگز کهنه یا ملال‌آور نمی‌شوند ولی تفسیرها همیشه، بله. وقتی نویسنده‌ای سعی می‌کند بیش از حد توضیح بدهد و از روانشناسی استفاده کند، در همان ابتدای کار دیگر زمانش گذشته است. تصور کنید که هومر کارهای قهرمان‌هایش را براساس فلسفه یونان، یا روانشناسی زمانه خود توضیح بدهد. آن وقت دیگر هیچ‌کس هومر نمی‌خواند! خوشبختانه هومر فقط تصویرها و واقعیتها را به ما

ادامهٔ مطلب»

پشتیبان بارو در Telegram logo تلگرام باشید.

مسئولیت مطالب هر ستون با نویسنده‌ی همان ستون است.

تمام حقوق در اختیار نویسندگانِ «بارو» و «کتابخانه بابل» است.