لوگو کتابخانه بابل

زهرا خانلو

شازده احتجاب

انحطاط در احتجاب

انحطاط در احتجاب او را در نظر بیاورید که گوی یخی عظیمی را روی دوش مبارک گذاشته و قرار است تا آخر عمر چنان ببرد و بیاورد که قطره‌ای ازش نچکد. او باید این میراث ارزنده را بپرورد و به‌وقتش

طغیان برای ابدیت

طغیان برای ابدیت

طغیان برای ابدیت هر سرزمینی را تقدیری مقدر است که دیگرگون کردنش از خدایان هم ساخته نیست. تقدیری که گویی بر گردۀ مردمان نشسته، برخاستن نمی‌داند. سرنوشتی محتوم چون اندوه. اندوه شنعار، شنعار کهن. شنعار زیبا. آنجا که خاکش قصه

تنهایی پرهیاهو

ناخواسته خردمند شدن

ناخواسته خردمند شدن تا به حال به این فکر کرده‌اید که کاش راهی پیدا می‌شد که آدم بر خلاف اراده‌اش کتاب بخواند و دانش بیاموزد و خردمند شود؟ شاید فکرتان به هزار راه پیچیدۀ پیشرفته برود، مثل کار گذاشتن میکروچیپ

طاعون سفید طغیانگران

طاعون سفید طغیانگران

طاعون سفید طغیانگران   طاعون همیشه از آرامش قبل از طوفان آغاز می‌شود و نشانه‌هایش را پیشاپیشِ خود می‌فرستد. غریبه‌ای که وارد شهر می‌شود، پرچمی که بر فراز خانه‌ای بالا می‌رود، هواپیمایی که بر زمین می‌نشیند، آدمی که سرفه می‌کند

هملت

باور «بودن یا نبودن»

باور «بودن یا نبودن»   – بودن یا نبودن، مسئله این است.– نه، مسئله بر سر باورِ «بودن یا نبودن» است. اگر شبح پدر هملت از دنیای خیال او به واقعیت پا نمی‌گذاشت چه؟– اما آمد و مسئولیت انتقام را

شیطان و خدا

جلاد یا شریک جرم؟

جلاد یا شریک جرم؟   – شکنجه و اعدام… شکنجه و اعدام… چه یکنواخت و کسل‌کننده! دردسر ظلم و بدی در این است که برای آدم عادی می‌شود. نبوغ لازم است تا بشود چیز تازه‌ای ابداع کرد. بشر در ابتدای

شکستن تقدس انتظار میان خمیازۀ نویسنده

شکستن تقدس

شکستن تقدس انتظار میان خمیازۀ نویسنده   استراگون: من بدبختم.ولادیمیر: واقعاً؟ از کی؟استراگون: یادم رفته.در نمایشنامۀ «در انتظار گودو» نوشتۀ ساموئل بکت، با یکی از بیهوده‌ترین موقعیت‌های زندگی یعنی «انتظار» سر و کار داریم. موقعیتی پوچ که در امتداد بی‌پایان

عروسکخانه

زن‌ها، دیوارها، درها

زن‌ها، دیوارها، درها یکی از جذاب‌ترین ویژگی‌های یک داستان، رخدادی اپیفانیک است. رخداد اپیفانیک یعنی تجلی چیزی که قبلاً در مورد واقعیت نمی‌دانستیم و یکهو بر ما آشکار می‌شود. در بعضی آثار بزرگ لحظاتی اپیفانیک هست که یکی از شخصیت‌ها

طبل حلبی

موهبت توقف

موهبت توقف   شر مثل وبا از دل یک نفر به ذهن او سرایت می‌کند و از ذهن او به ذهن تمام آدم‌هایی که متقاعد شده‌اند باید از او اطاعت کنند. از او که شاید نجات‌دهنده باشد. نجات‌دهنده همیشه برای

سه قطره خون

سه قطره خون

سه قطره خون   قطرهقطرهقطرهسیاهِ جوهری گشت‌وگذار فکر، جمع‌آوری واژه‌ها و عبارات و اصطلاحات، نشستن و برخاستن با آدم‌هایی از قشرهای مختلف، خواندن، گوش سپردن، همه و همه برای او که می‌نویسد ذره‌ذره توشه در توبره انداختن است تا کجا