لوگو مجله بارو

مطالب بارو

رمون آرون

رمون آرون افکار، آثار، و روزگارش بی‌گمان رمون آرون یکی از برجسته‌ترین روشنفکران و اندیشمندان سدهٔ بیستم فرانسه به شمار می‌آید. او که در سال ۱۹۰۵ زاده شد و در سال ۱۹۸۳ درگذشت دو جنگ جهانی، پیدایش و بالش رژیم‌های توتالیتر و جنبش‌های استعمارستیز و استعمارزدایی، جهان دوقطبی و جنگ سرد و… را به چشم دید و در برابر بیشتر این رویدادها با واقع‌بینی و احساس مسئولیت واکنش‌هایی به‌جا و گاه دلاورانه نشان داد. آرون که از شمّی تیز در

ادامهٔ مطلب»

زخمی به ضخامت استخوان

زخمی به ضخامت استخوان طرحی می‌خواست که نیرویش ببخشد. باید چیزی می‌بود هم زیبا و هم هولناک. هم ساده و هم پیچیده. روزها در موزه‌ها می‌گشت تا شاید میان طرح‌هایی که باستانیان بر کاسه و کوزه کشیده بودند چیزی پیدا کند که نظرش را جلب کند. شب‌ها هم ساعت‌ها در سایت‌ها چرخ می‌زد اما همه چیز به نظرش سطحی و دست‌کاری‌شده بود. از آفرینش بگیر که در آن انگشت اشارۀ خدا به‌یقین نزدیک شده بود به انگشت مردد انسان تا

ادامهٔ مطلب»

دیونیزوس رهایی‌بخش

دیونیزوس رهایی‌بخش دیونیزوس یکی از شخصیت‌های اصلی خدایان (پانتئون) یونان است. خدای تاک، شراب، باغ‌های میوه، جشن و افراط در خوش‌گذرانی، دیونیزوس همان آتش الهی باستانی است. همچنان به‌عنوان دیونیزوس «الوتریوس» یا دیونیزوس «رهایی‌بخش» شناخته می‌شود: شراب، موسیقی و رقص او شاگردانش را از ترس رها و یوغ قدرتمندان را برمی‌اندازد. سروده‌هایی که به او اختصاص داده شده، او را با آتش الهی یکی می‌دانند. شعله‌های رعدوبرق پرستاران او هستند و مشعل در جشن‌هایش به کار است. صفت‌هایش «آتشین»، «متولد

ادامهٔ مطلب»

تناقض در نظر، تناقض‌گویی در عمل

تناقض در نظر، تناقض‌گویی در عمل   تناقضی در نظریهٔ شعری شفیعی کدکنی در نظریهٔ شعری شفیعی کدکنی ابهامی وجود دارد که تا این لحظه، دست‌کم برای من، روشن نشده است. اگر به مجموع نظرات و نظریات ایشان دربارهٔ شعر و چیستی این هنر بنگریم، در پایان در نخواهیم یافت که بالاخره «موسیقی» عنصر ذاتی شعر است یا خیر! در آغاز برای خواننده‌ای که با آثار شفیعی کدکنی آشنا نیست و یا آشنایی اندکی دارد، شماری از تعاریف ایشان از

ادامهٔ مطلب»

شهر، دیگری و گفتمان رسمی

شهر، دیگری و گفتمان رسمی شهرهای مدرن اساساً با تخریب و ساختن پیوند عمیق و ناگسستنی‌ای دارند. شهرهای مدرن با سرعت و خشونتی وصف‌ناپذیر ارزش‌ها، قواعد و نگاه‌های پیش از شکل‌گیریِ خود را نابود می‌کنند و اشکال تازه‌ای از دیدن خلق می‌کنند. تخریب یک بنای قدیمی یا محله‌ای قدیمی برای ساختن ساختمان‌ها و آپارتمان‌های جدید و… به معنای ویران کردن ارزش‌ها و خاطرات گروهی خاص نیز هست. ساکنان فضاها و مکان‌های جدید در شهر گسستی همه‌جانبه‌ را تجربه می‌کنند، هم

ادامهٔ مطلب»

خشونت و اختلال در ساختار هرم اجتماعی

  خشونت و اختلال در ساختار هرم اجتماعی   هر جامعه‌ای با توجه به قرار گرفتن افرادش در سطوح مختلف فرهنگی و تأثیرگذاری علمی و صنعتی و تولیدی در تنظیم نمای آماری دارای نوعی ساختار هرمی شکل است. معمولاً افراد بیشتری با حداقل مهارت‌ها و بهره‌مندی از حداقل امکانات رفاهی و ایمنی در سمت قاعده و انسان‌های فرهیخته‌تر و موثرتر و مدیران و کارآفرینان و حکومت سالاران در بخش‌های نزدیکتر به رأس هرم قرار می‌گیرند. هرم آماری را می‌توان با

ادامهٔ مطلب»

سمت سرایش بیت

شکلِ بیت | یک. بیت از کدام سمت سروده می‌شود؟ امیرحسین نیک‌زاد بیت، خاصه بیتِ غزل، یکی از رازآلودترین شکل‌های سخن‌پیوستن است.(1) ساختار پیچیدۀ بیت آن را در تراز پدیده‌های انگشت‌شماری همچون کالا، کار انسانی، رؤیا و شاید نزدیک‌تر از همه لطیفه‌های کلامی قرار می‌دهد، پدیده‌هایی که هر یک موضوع پژوهشی پردامنه بوده است.(2) تجربۀ بی‌واسطۀ این پدیده‌ها در زیست روزمرۀ انسان بداهتی با خود دارد که سازوکار پیچیدۀ تولید یا عملکردشان را دیریاب‌تر می‌کند. برای مثال، دادوستد یک کالا

ادامهٔ مطلب»

فرانسوازِ پروست و فرانسوازهای ما

فرانسواز پروست و فرانسوازهای ما اگر بگویم من عاشق بشریتم، تمام مردم دنیا را دوست دارم و تک‌تکشان برایم عزیز و ارزشمندند، باور نمی‌کنید؟ اگر برای زلزله‌زدگان ترکیه، سیل‌زدگان بنگلادش، صاعقه‌زدگان گواتمالا، جنگ‌زدگان اوکراین و خلاصه تمامی زخم‌خوردگان عالم دل بسوزانم، به نظرتان عجیب است؟ اگر پیش از مردم امریکا و حتی زودتر از خانواده‌ جرج فلوید برایش مرثیه‌سرایی کنم و هشتگ بزنم که «نمی‌توانم نفس بکشم» و ادعا کنم از پرچمداران مبارزه با نژادپرستی هستم، چپ‌چپ نگاهم می‌کنید؟ اگر

ادامهٔ مطلب»

گفتگو در باغ

گفتگو در باغ   مسکوب: «دو ماه است که به سراغ این یادداشت‌ها نیامده‌ام. هر فرصتی – کم یا زیاد – صرف «گفت‌وگو در باغ…» شد و هنوز اول عشق است، خیلی مرا پیچانده. کشمکش و کشتی با این نوشته گاه مرا از نفس می‌اندازد: فکر باغ (= مأوای تن، مأوای روح+کودکی و جوانی+رؤیا، آرزو و خیال) و برکنده شدن از آن، بیرون افتادن از باغ (= مهاجرت، تبعید) موضوع اصلی است…» (از یادداشت مورخ 15/6/1990، روزها در راه، جلد

ادامهٔ مطلب»

بازخوانی داستانِ زنی که مردش را گم کرد، از صادق هدایت

  بازخوانی داستانِ زنی که مردش را گم کرد، از صادق هدایت   زنی که مردش را گم کرد یکی از داستان‌های واقع‌گرایانهٔ صادق هدایت است. داستانی که در ساخت و پرداخت، به دیگر داستان‌های کوتاه و واقع‌گرایانهٔ او نظیر داش آکل و طلب آمرزش و محلل شباهت دارد. بر پیشانی این داستان، این جمله‌ از نیچه دیده می‌شود: «سراغ زن‌ها می‌روی تازیانه را فراموش نکن.» با خواندن این جمله از نیچه خواننده ممکن است از خود بپرسد: «داستان در

ادامهٔ مطلب»

پشتیبان بارو در Telegram logo تلگرام باشید.

مسئولیت مطالب هر ستون با نویسنده‌ی همان ستون است.

تمام حقوق در اختیار نویسندگانِ «بارو» و «کتابخانه بابل» است.