بزرگترین گزند: آموزش
فرشته مولوی
بودن یا نبودن یک زبان و نیز توانمندی یا کمتوانی آن بستگی به نیازها، گسترهی دانایی و توانایی، و چندوچون اراده و امکانهای کنشی گویشوران آن زبان دارد. زبان ما، همچون خود ما و زندگی ما، پیوسته دستخوش «دگرگونشوندگی» است. دگرگونیهای زبانی ــ چه سازنده و چه زیانبار ــ گاهی برخاسته از ویژگیهای زباناند و گاهی برآمده از کارسازه (فاکتور)هایی بیرونی. از نمونههای تاریخی کارسازههای بیرونی، یکی چیرگی اسلام پس از تاختوتاز عربها به ایران در چهارده سدهی پیش است، و دیگری کوچ ایرانیان در دورهی پساانقلابی.
زبان فارسی همچون خود ما ناگزیر بوده و هست که از بستر و فرهنگی سنتی به بستر و فرهنگی مدرن بغلتد تا بتواند به زیست خود ادامه بدهد. پس ناگزیریها و دشواریها و دستاوردهای دورهی گذار، موقعیت کنونی ایران در جهان، و بحرانهای سیاسی-اجتماعی-فرهنگی آن تأثیر ژرفی بر زبان فارسی امروزی داشتهاند.
در نبود برنامهریزی کارآمد در سطح ملی، اگر افقی پیش روی زبان فارسی باشد، در کوشش سنجیده و هماهنگ اهل زبان برای توانمندسازی زبان فارسیست تا این زبان بتواند پاسخگوی نیازهای روزافزون کاربرانش در همهی زمینههای زندگی باشد. ناگفته نماند که این توانمندسازی منحصر به واژهسازی در زمینهی دانشهای گوناگون و فناوری نیست و بازسازی گونههای زبان یا موقعیتهای گوناگون زبان ــ مانند زبان رسمی، زبان رسانهای، زبان اداری، زبان علمی، و زبان نارسمی ــ را هم در بر میگیرد. در نهایت پویایی و بالندگی زبان فارسی در گرو همت زباندانها (زبانشناس و سخنشناس و ادیب و دستوردان) و زبانورزها (نویسنده و شاعر) و زبانپیشهها (مترجم و روزنامهنگار و ویراستار) در همیاری و ترویج دستاوردهایشان در عرصهی همگانیست.
از میان آسیبهای تازه یا کهنه میتوان از اینها نام برد: «زبان ثقیل حوزوی»؛ «زبان اجقوجق» (به بیان خانلری) دیوانی یا اداری؛ زبان ولنگاری یا عاریهای (که بیشتر بر پایهی گرتهبرداریهای نابجا و ترجمههای نادرست یا ولنگارانه و از راه رسانههای پربیننده و شنونده همهگیر میشود)؛ زبان باکلاسی یا خارجیمابی که برخاسته از پدیدهی کوچ میلیونی و چیرگی فرهنگ و زبان جهانگیر و بنابراین گرایش چشمگیر به انگلیسیپرانیست. همچنین واگیریِ غلطپراکنی یا گرایشهای کاربردی نادرست زبانی (مانند شکستهنویسی افراطی و بیقاعده) از راه رسانهها و شبکههای اجتماعی، در وضعیتی که شکل نوشتاری زبان پرکاربردترین ابزار ارتباطیست، به زبان فارسی آسیب میرساند. اما بزرگترین گزند از این واقعیت تلخ برمیخیزد که چندوچون آموزش رسمی زبان فارسی در سطح ملی (بهویژه در دبستان و دبیرستان) چنان بوده که گویشوران این زبان نه آن را بیاموزند و نه به آن دلبستگی داشته باشند.