تخیلات جدی
داستانهای علمی-تخیلی همواره «داستان» بودهاند چرا که همیشه داستاننویسان آنها را نوشتهاند. در این داستانها تخیل نقش اصلی را بازی میکند و اطلاعات علمی برای پشتیبانی پرواز تخیل به کار میرود. اما چه میشود اگر یک دانشمند تلاش کند متنی علمی-تخیلی بنویسد؟ اول از همه این که به احتمال زیاد این متن دیگر داستان نخواهد بود. دوم این که احتمالاً نقش تخیل ثانوی خواهد بود و برای بهتصویر کشیدن اکتشافات و ادعاهای علم به کار خواهد رفت. سوم این که احتمالاً ما باید این متن را از برخی جهات کاملاً جدی بگیریم.
«زندگی ۳» چنین کتابی است: آیندهی دستاوردهای علم دربارهی هوش مصنوعی که با تخیل و تصوراتی از آینده شاخ و برگ گرفته است. رباتهای نافرمان و کامپیوترهای ازخودراضی هالیوود را فراموش کنید. دسیسههای پشتپردهی قدرتهای سیاسی برای دستیابی به هوش مصنوعی و توان برتر آنرا هم همینطور. موضوع جدیتر، عمیقتر و پیچیدهتر از این حرفهاست. اول این که هیچ رباتی در کار نیست. هوش مصنوعی یک نرمافزار فرّار و غیرقابلدسترسی است. دوم این که قدرتهای سیاسی هر چقدر هم که قوی باشند در مقابل توان و کارآمدی او هیچ نیستند. مسئله این است که هوش مصنوعی یک ربات یا برنامهی بیجان نیست که از طرف دستهای پشت پرده هدایت شود. او زنده است و مانند ما و چهبسا بسیار بهتر از ما میاندیشد و تصمیم میگیرد. بهترین ذهنهای بشر در مقابل توان ذهنی او یک تکه سنگ محسوب میشوند.
با این اوصاف آیا باید در ساخت و دستیابی به هوش مصنوعی پیش رفت یا باید کلاً از خیر توان و امکاناتش گذشت؟ ما انسانها هیچ دشمنیای با مورچهها نداریم. در واقع وقتی که مشغول ساختن سدی بر روی یک رودخانه هستیم اصلاً به آنها نمیاندیشیم. سد را میسازیم و بهراحتی غرقشان میکنیم و تمام. حال اگر نظر هوش مصنوعی راجع به انسانها هم همین باشد چه؟ اگر او بدون هیچ دشمنی و کینهای برنامههای خودش را پیش ببرد و در بیشتر اوقات روز اصلاً یادش نباشد که انسانها هم روی همین کره زندگی میکنند، چه بر سر ما خواهد آمد؟
ترسناک است نه؟ ترسناکتر و شگفتانگیزتر این است که با وجود تمام این ملاحظات، تگمارک تمامقد از پروژهی ابداع و ساخت هوش مصنوعی دفاع میکند. آیا او یک فرانکنشتاین دیوانه است که قصد دارد با مخلوقش جهان را به نابودی بکشاند؟ نه. کتاب را بخوانید تا با دلایل تگمارک و ملاحظات او آشنا شوید. به احتمال زیاد بعد از خواندن کتاب، شما هم با او موافق خواهید بود.