ازخودبیگانگی یک شاعر
ازخودبیگانگی یک شاعر «شعر سرزمینی است که در آن هر گفتهای تبدیل به واقعیت میشود. شاعر دیروز گفتهاست: زندگی همچون گریهای بیهوده است؛ و
ازخودبیگانگی یک شاعر «شعر سرزمینی است که در آن هر گفتهای تبدیل به واقعیت میشود. شاعر دیروز گفتهاست: زندگی همچون گریهای بیهوده است؛ و
روایت پرواز آدمهایی هستند که موقعیت خاص شغلیشان سودای نوشتن را در سرشان میاندازد چون دلشان میخواهد لحظات خاصی که تجربه کردهاند، با دیگران
عشقی کوتاه، بهبلندای ابدیت احتمالاً هیچ مخاطبی لحن عاشقانهٔ آلبر کامو را تا پیش از انتشار این نامهها نه خوانده بود نه تصور کرده
یک هزار و یک شب کافکایی – سراسر کشور را افسانه فرا گرفته است. + چه؟ یک پیام سیاسی؟ کشور؟ – نه نه. منظورم
اصالتِ خودخواهی! سرنوشت این کودک چه خواهد شد؟ او که از دیدن درختانی که هرس میشوند سخت ناراحت میشود، چون فکر میکند دردشان میگیرد
نویسندهی قمارباز تصویر یک نویسندهی بزرگ احتمالاً باید چنین چیزی باشد: کسی که صبح تا شب و شب تا صبح پشت میز نشسته، مدام
عاشقانه در جنگ عشق در نگاه اول؟ پسر دارا و دختر ندار؟ رذایل اخلاقی بورژواها و طبقهی متوسط؟ ویرانیهای جنگ؟ حتماً با خودتان میگویید
چه باید کرد؟ راهی هست؟ سهامدار یا صاحببنگاه خوشحالی را تصور کنید که در سختترین وضعیت اقتصادی کشور با نصب قاب عکسی بر دیوار
فروید بر مبل قرمز فردی را در نظر بگیرید که روی مبل قرمز معروف دراز کشیده است، عرق کرده و مضطرب، قرار است هرچه به
همدردی با درد درد چیزی اجتنابناپذیر است. درد پدیدهایست که ناگزیر در زندگی هر فردی هست و خواهد بود. درد پدیدهایست تکوجهی. دردی که