
طبیعت چیست؟
در میانهی جنگلی به شیئی ناشناخته برمیخورید که جلوی پایتان افتاده. اگر بخواهید آن را بشناسید چه سوالاتی به ذهنتان خواهد رسید؟ احتمالاً دامنهی سوالات
در میانهی جنگلی به شیئی ناشناخته برمیخورید که جلوی پایتان افتاده. اگر بخواهید آن را بشناسید چه سوالاتی به ذهنتان خواهد رسید؟ احتمالاً دامنهی سوالات
اگر نویسنده باشید و بخواهید فضایی خلق کنید که شخصیت داستانتان در آن و در مدتی کوتاه از خامی کودکانهای به پختگی ناخواستۀ غیر قابل
داستانخوان باشيد يا نباشيد، شنونده خوبی براي قصههای آدمها باشيد يا نباشيد، شما را از داستان رهایی نيست.وقتی صبح چشم باز میكنيد، پشت ميز صبحانه
هوگو در نامهای به ناشر ایتالیایی «بینوایان» مینویسد: «هر جا که مردها دچار یأس و فراموشی شوند، هر جا که زنها خودشان را به خاطر
در ۱۹۴۵ دهقانی به نام محمدعلی السمّان، از مردم اطراف شهر نجع حمادی، با برادرانش به جبل رفتند تا مقداری سَبَخ (خاک نرمی که برای
رمانهای سقوط و زوال همیشه تاریکاند، «مارش رادتسکی» از همه تاریکتر. فرض کنید تولستوی با عینک کافکا بنویسد. نه از آن شادی و رستگاری مذهبی
از روزنامهنگار و منتقد هنریِ مشهوری خواسته شده است تا در طی چند جلسه، گفتگویی مفصل و غامض با یکی از منحصربهفردترین چهرههای نقاشی مدرن
نيمی از سنگها، صخرهها، کوهستان را گذاشتهامبا درّههايش، پيالههای شيربهخاطر پسرمنيم دگر کوهستان، وقف باران است.دريایی آبی و آرام را با فانوس روشن درياییمیبخشم به
من گاهی اینجا «معرفی کتاب» مینویسم. میآیم و ادعا میکنم چیزهایی که میگویم در کتابها هستند. اما شما از کجا مطمئن میشوید که واقعاً اینها
شاید تا به حال بارها به تعریف واژۀ روشنفکر اندیشیده باشید، به دغدغۀ این قشر و این که چه میخواهند. آسانترین جواب شاید این باشد: