نویسندهی قمارباز
تصویر یک نویسندهی بزرگ احتمالاً باید چنین چیزی باشد: کسی که صبح تا شب و شب تا صبح پشت میز نشسته، مدام روی موضوعات فکریاش متمرکز است، بیوقفه کار میکند، یا میخواند یا مینویسد. به جهان اطرافش بیتوجه است و خود را وقف کارش کرده و دست از تلاش نمیکشد تا موفق شود.
اگر به شما بگویند که تصویر داستایفسکی هیچ ربطی به این تصویر آرمانی بالا ندارد چه؟ یک نویسندهی شلخته. آدمی بیثبات و متزلزل. دمدمی مزاج و تنبل. استراحتهای طولانی و زمانهای کاری کوتاه. مریض. مست و مهمتر از همه قمارباز. موجودی که بیشترین پول و بیشترین وقت خود را در زندگی پای میزهای قمار گذرانده است.
آیا چنین نویسندهای اصلاً میتواند چنان کارهای بزرگی بنویسد؟ این پرسش ادوارد هلت کار فیلسوف و تاریخدان در کتاب «جدال شک و ایمان» است. کار سعی میکند از طریق منابعی دست اول و مهم، زندگی شلخته و افراطی یکی از بزرگترین نویسندههای تاریخ ادبیات را بازسازی کند با این هدف که دریابد نیروی خلاقهی او از کجا میآمده و چگونه در میان این همه مشکل و ولنگاری، توانسته چنین رمانهای بزرگی بنویسد.
کار از تمام منابعی که تا زمان خودش در اختیار داشته استفاده کرده: یادداشتهای داستایفسکی، نامههایش، گزارشهای اطرافیان، روزنامهها و مهمتر از همه خاطرهنگاریهای ساده و صمیمی همسر آخرش آنا. آنا تقریباً بیشتر روزهای دوران پختگی نویسندهی بزرگ را با جزئیات ثبت کرده است. کار تمام این نوشتهها را میکاود و کنار هم میگذارد تا به تصوری دقیق و عمیق از کار فکری داستایفسکی برسد. هدف او این است که ببیند داستایفسکی، حوالی نوشتن آثار بزرگش، چه حالی داشته، به چه کارهایی مشغول بوده و ایدههای خود را از کجا پیدا میکرده و میپرداخته و باید اعتراف کنیم که تا حدود زیادی موفق شده به این هدف برسد. او کارهای بزرگ داستایفسکی را در زمینه و زمانهی نوشتهشدنشان قرار داده و تصویری قابلقبول از روند خلاقیت داستایفسکی در زمان نوشتن جنایت و مکافات، ابله، جنزدگان و برادران کارامازوف رسم کرده است. کتابی جذاب و در عین حال آموزنده که به خواننده نشان میدهد یک نویسندهی بزرگ از کجا میآید و چگونه شکل میگیرد. کتابی که به ما نشان میدهد هیچ مشکلی نمیتواند مانع خلاقیت نویسندهای به بزرگی داستایفسکی شود.