لوگو کتابخانه بابل

در سوگ اُدیپ

افسانه‌های تبای

در سوگ اُدیپ

 

آن چیست که صبح با چهار پا راه می‌رود، ظهر با دو پا و غروب با سه پا؟ نمی‌دانید؟ افسانه‌های تبای را بخوانید.
خدایی پیشگویی کرده که ادیپ، پدرش را می‌کشد و با مادرش ازدواج خواهد کرد. اُدیپ از سرنوشتش فرار می‌کند. آیا موفق می‌شود؟ نمی‌دانید؟ افسانه‌های تبای را بخوانید.
طاعونی شهر را فرا گرفته و خدایی پیام فرستاده: تا قاتلی که در شهر هست پیدا نشود، طاعون نخواهد رفت. قاتل کیست؟ نمی‌دانید؟ افسانه‌های تبای را بخوانید.
ادیپ شهریار را همه می‌شناسند اما چند نفر می‌دانند فرجام او چه خواهد شد؟ شما هم نمی‌دانید؟ افسانه‌های تبای را بخوانید.
آنتیگونه می‌خواهد برادر شورشی خود را به خاک بسپارد اما دایی‌شان، پادشاه تبس، به او اجازه نمی‌دهد. خدایان طرف چه کسی را خواهند گرفت؟ نظم شهر یا روابط خانوادگی؟ نمی‌دانید؟ افسانه‌های تبای را بخوانید.

اگر به شما بگویم که نویسنده‌ای توانا تمام این معماها را با مهارت و نبوغ تمام در سه نمایشنامه جمع کرده و پاسخ داده، حتماً این معرفی را رها خواهید کرد و به سراغ خواندن کتاب خواهید رفت. اما بگذارید قبل رفتن چیز دیگری هم به شما بگویم: می‌گویند مردم یونان پیشاپیش پاسخ تمام این پرسش‌ها را می‌دانسته‌اند. پیشاپیش از تمام داستان‌هایی که سوفوکل در این کتاب نوشته خبر داشته‌اند. پیشاپیش می‌دانسته‌اند، پیشاپیش خبر داشته‌اند و با این وصف، پای نمایش‌های این کتاب، باز هم دهان‌شان باز می‌مانده و تا انتها با شگفتی و تعجب نمایش را دنبال می‌کرده‌اند. بله. سوفوکل چنان نویسنده‌ی بزرگی بوده که حتی با روایت داستان‌هایی تکراری هم خوانندگان و بینندگان را شگفت‌زده می‌کرده است و حتی کلمه‌ی «نابغه» هم نمی‌تواند دقیقاً او را وصف کند. امروز، کدام نمایش‌نامه‌نویس بزرگی جرأت دارد داستانی تکراری بنویسد و کماکان خواننده را با یک هول و شگفتی عظیم تنها بگذارد؟
اگر هنوز هم پای خواندن این معرفی نشسته‌اید و سراغ کتاب افسانه‌های تبای نرفته‌اید، می‌توانم آخرین حرفم را هم به شما بگویم. این کتاب را نویسنده‌ای به فارسی ترجمه کرده که نثرش قسمت مهمی از تاریخ نثر ماست. قسمت مهمی از تاریخ نثرهای زیبایی که ما در زبان فارسی خوانده‌ایم. همان نویسنده‌ای که از روز اول فعالیتش، چشم به آثار بزرگ ادبیات جهان داشت و تاریخ ترجمه‌هایش قسمت برجسته‌ای از تاریخ آشنایی ما با شاهکارهای ادبیات جهان است. همان نویسنده‌ای که خودش از آثارش بسیار بزرگ‌تر بود و این نوشته‌ی کوچک به او تقدیم شده است.


قبلی / بعدی

به اشتراک بگذارید

قبلی / بعدی

Email
Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram