نامه بهجای پاسخ
| کیانوش اخباری |
این در واقع نامهایست که به جای پاسخ به پرسشتان مینویسم و دلایل خودم را از پاسخ ندادن خدمتتان عرض میکنم.
در ابتدا تبریک میگویم به شما و دوستانتان که دست به چنین کار بزرگی زدید و حتی در زمینۀ گرافیک و رنگ و تایپوگرافی گل کاشتهاید. از همین بدو مواجهه با سایت، صمیمت و جدیت توأمانی دیده میشود که شاید مدتهای مدیدی ست در عرصۀ فرهنگ و ادبیات غایب است. البته این امر نه تنها در احضار شمایل گرافیکی ــحال به قصد نوستالژی حال به نیّت استرداد امر فراموششده به تاریخــ به چشم میخورد بلکه در ایدۀ اصلی شما نیز عیان است. جمیع نویسندگانی که دیدم اگرچه برخی را خوب میشناسم، برخی را کمتر و برخی را هرگز، ترکیب خوشایندی ساختهاند که نشان از کیفیتی درخور دارد. سخن کوتاه، خوشحالم از این اتفاق و دست شما را به احترام و قدردانی میفشارم. بی دروغ، هنوز فرصت نکردهام متنها را بخوانم و در اسرع وقت همچون گرسنگان به سراغشان خواهم رفت.
اما دلیل پاسخ ندادنم به سوال شما این است که خوشبختانه همواره از تبار کسانی بودهام که جایگاه جعلی برای خودم نطلبیدهام و هرگز خود را بیشتر از آنچه بودهام به رخ نکشیدهام. در عین حال، سوی فریبندۀ مقابلش را نیز در پیش نگرفتهام و تواضع دروغین و متظاهرانهای در رفتار و گفتارم نشان ندادهام. حد و حدود سوادم را میدانم و از بیشمار چیزی که نمیدانم آگاهم. من نوشتن نقد سینمایی را حدود ۱۵سال پیش آغاز کردم و سپس در برخی سایتها یا نشریات به صورت محدودی مقالاتی نگاشتهام. در زمینۀ ترجمه هم با سرعت اندک و همچون یک کارآموز خستگیناپذیر یکی دو مقاله و دو کتاب کوچک ترجمه کردهام که هنوز منتشر نشدهاند. از آنجایی که هیچ توهمی ندارم راستش پاسخ به پرسش شما را فراتر از دانش و تجربهٔ خودم میدانم. میتوانستم به سیاق بسیاری از آدمها در این دوران، یک سری مزخرفات شبهفرهنگی و شبهفلسفی بنویسم و با دک و پوز برای شما بفرستم و رنگ و لعابش دهم و خودم راضی و شما هم راضی یا ناراضی از روی این ماجرا گذر کنیم. بیپرده با خود، در این مدتی که دست به کار ترجمه زدهام فهمیدهام چقدر بیش از پیش بیسوادم و ترجیح میدهم فعلاً همان دورۀ کارآموزی را سپری کنم.
در همین ایام چندسالۀ ور رفتن با ترجمه، به مشکلات بسیاری در زبان فارسی برخوردم که گهگاه شدیداً آزارم داد و گهگاه از ادامۀ مسیر ترجمه نومیدم کرد چون برایم سخت بود خیانت به ساختارهای زبان مبدأ و از دست رفتن شگردهای زبانی. اگرچه برخی از آنها به دلیل دانش کم من از فارسی بود و نه لزوماً ناکارآمدی آن. با وجود این اعتراف، اما ناکارآمدیهایی هم هست که نمیشود نادیده گرفت. بهاجمال بگویم از ساختن ترکیبهای واژگانی و پیشوندها و پسوندهایی که آنچنان در زبان فارسی محدود و نارسا هستند که امکان ترکیبات نو را سخت میکند تا ناممکنی استفاده از ساختارهایی که در زبان مبدأ همراه با سورپرایز کردن، به تعویق انداختن، معلول را پس از علت آوردن است، یا وجود بیشمار فعل مرکب که همچنان ثقیل و چندتکه هستند و زیبایی کلام و بعضاً فحوای آن را مخدوش میکنند و قسعلیهذا. همۀ اینها مشکلاتیست که من در طول عمر کوتاه کارآموزیام با آنها مواجه بودهام ولی با همۀ اینها کسی باید به سؤال شما پاسخ بدهد که ید طولایی در زیستن با زبان دارد و گرد و خاک زبان بر قامتش نشسته باشد چه در عرصۀ نویسندگی چه در عرصۀ ترجمه.
پس اجازه دهید در مقام کسی باشم که در صورت انتشار این پاسخها، خواننده است و توشهای از آنها برمیدارد.
با همبستگی
کیانوش اخباری
هشتم اوت ۲۰۲۲
3 دیدگاه
سوال از طرف که بود. ؟ جواب. معرفی خودتان بود فقط
پرسش «بارو» همان «اقتراحیه» است که برای شماری از نویسندگان ارسال شده است. اخلاقاً موظف بودیم پاسخ نویسندگان را منتشر کنیم. ایشان هم در معرفی خود ننوشتهاند. دلیل آوردهاند که چرا به اقتراحیه پاسخ کامل ندادهاند.
از اونجا که خودتونم اعتراف کردید که در ابتدای راه هستید خدمتتون نوید بدم که نخیر، ایراد از کمبود و نقصان فارسی نیست. شما هنوز نتوانسته اید فارسی را آنجوری که شایسته فارسی است به کار بگیرید، انشالا در آینده میتوانید