لوگو مجله بارو

احمد خلفانی

نزدیک از دور

رمان ـ زندگی‌های آن سوی واقعیت

رمان ـ زندگی‌های آن سوی واقعیت یکی از دلایل این که ما، چه به عنوان خواننده و چه به عنوان نویسنده، هر بار ناچاریم به چیستی رمان بپردازیم، از آن‌جا می‌آید که این گونه‌ی ادبی با امکانات بی‌پایان سروکار دارد. رمان در حقیقت، در کنار خط زندگی ما، یک حجم را به نمایش می‌گذارد. حجمی از امکانات مورد استفاده قرار نگرفته، رویاهای به‌عمل نیامده و آرزوهای فراموش شده، از ممکن‌ها و ناممکن‌ها. با این وصف، این که رمان آینه است

ادامهٔ مطلب»

در باب عشق

در باب عشق وقتی نوجوانی بیش نبودم و دلم برای دختر همسایه‌ای پر می‌زد که نه خودش و نه خانواده‌اش به من توجهی نشان نمی‌دادند، تنها آرزویم این بود که زلزله‌ای، بلایی آسمانی یا زمینی، بیاید و همه‌چیز را در هم بکوبد و از آن خانه‌ها و کوچه‌ها و آدم‌ها هیچ چیزی، هیچ کسی، به جا نماند جز من و او. و من بعد از آن مثل نجات‌دهنده‌ای بر او ظاهر شوم، دستانش را بگیرم، او را با لطافت و

ادامهٔ مطلب»

از دروغ‌هایی که می‌گوییم

از دروغ‌هایی که می‌گوییم صرف‌نظر از دروغ‌های معمولی، دروغ‌های دیگری نیز هستند که ما عامل و به‌وجودآورنده‌ی آن‌ها نیستیم، آن‌ها پیش از ما، در پروسه‌ی زمانی دراز و در جاها و مکان‌های مختلف، گفته شده‌اند و ما، نسل اندر نسل، باورشان کرده‌ایم و به سهم خود، آن‌ها را به عنوان سیستمی از باورها، اعتقادات و حقایق، برای خود و دیگران بازگو کرده‌ایم و می‌کنیم. یعنی هر چند دروغ نمی‌گوییم، وارد چرخه‌ی آن شده و به رسانه و بلندگوی آن تبدیل

ادامهٔ مطلب»

زیر سقف گودو

زیر سقف گودو ولادیمیر و استراگون، دو شخصیت نمایشنامه ساموئل بکت، که در انتظار گودوی نجات‌دهنده‌ای هستند که نمی‌آید، سرانجام بعد از انتظاری طولانی، وقتی یک پیرمرد مفلوک و نابینا را می‌بینند، حاضرند او را به عنوان گودو بپذیرند، و وقتی که او در جواب آن‌ها نه تنها اقرار می‌کند که گودو نیست، بلکه حتی اسم گودو را هم تا به‌حال نشنیده و از همه چیز بی‌خبر است، مأیوس نمی‌شوند. آن‌ دو به یک گودو نیاز دارند، هرچند مفلوک و

ادامهٔ مطلب»

انزوا در میانهٔ میدان

انزوا در میانهٔ میدان رمان ابله و مسئلهٔ زمان فردی   اگر برای دیدن شهرها به میدان‌ها، خیابان‌های روشن و شاهراه‌ها و فروشگاه‌های بزرگ زنجیره‌ای اکتفا کنیم، بسیاری حقایق از دیدمان پنهان می‌مانند. این مکان‌ها، و نیز جاده‌ها و شاهراه‌هایی که شهرها و کشورها را به هم وصل می‌کنند، معمولاً در همه‌جا یکسانند. ما در رمان به دخمه‌ها، به گوشه‌های خلوت و ساکت، به کوچه پس‌کوچه‌های تاریک و پنهان، به زوایای تیره و تار زندگی انسانی سرمی‌زنیم. می‌توان گفت که خصلت

ادامهٔ مطلب»

صد سال تنهایی آن‌ها و چهل سال تنهایی ما

صد سال تنهایی آن‌ها و چهل سال تنهایی ما   نگاهی به اشراق درخت گوجه سبز، نوشتهٔ شکوفه آذر ‌ روایت از دو سو مهم‌ترین خصلت رئالیسم جادویی، همان‌طور که از عنوانش نیز برمی‌آید، این است که از یک طرف به دنیای واقعی و روابط اجتماعی نظر دارد و از طرف دیگر به دنیای جادو و جادوگری که شخصیت‌های داستان، خود را از آن جدا نکرده‌اند. رمانی چون “صد سال تنهایی“، که بسیاری از نویسندگان این سبک، خواه ‌ناخواه، تحت

ادامهٔ مطلب»

پشتیبان بارو در Telegram logo تلگرام باشید.

مسئولیت مطالب هر ستون با نویسنده‌ی همان ستون است.

تمام حقوق در اختیار نویسندگانِ «بارو» و «کتابخانه بابل» است.